یکی از کارتونهای نوستالژیک چند نسل در ایران که خاطرات شیرینمان به آن پیوند خورده است سندباد و ماجراهای سفر او است. اغلب ایرانیان سندباد را بهواسطهی کارتونی که از تلوزیون پخش میشد میشناسند. اما واقعیت این است که سندباد از دل داستانهای شهرزاد قصهگو بیرون آمده است و از نظر بسیاری از مورخان سندباد از داستانی واقعی ریشه گرفته و نویسندهی آن با تلفیق یک قصه حقیقی با عنصر خیال و ماجراجویی به خوانندگان خود نشان داده است که شخصیتهای محبوب دنیای ادبیات روزی در دنیای ما زندگی کردهاند و حالا شرح زندگی آنها با کمی خیال و طنز تبدیل به داستانهای محبوب شده است.
انتشارات سبکتو ناشر کتابهای میکروبوک است و سعی کرده با تولید کتابهای خلاصه و کوتاه لذت کتابخوانی را برای افراد جامعه دوچندان کند تا افراد بتوانند علاوه بر قیمت کمتر در زمان کوتاهتری کتاب بخوانند. این مجموعه با انتشار مجموعه داستانهای سند باد و سفرهای او در سه جلد، به زبان ساده و روان قصههای کهن ایرانی را بار دیگر برای دوستداران و علاقهمندان به داستانهای کلاسیک فارسی یادآوری و بازخوانی کند.
داستان سندباد جزوی از داستانهای هزار و یک شب است که انتشارات سبکتو آن را از میان هزاران قصهی هزار و یک شب انتخاب کرده است. کتاب هزار و یک شب در قرن سوم از زبان پهلوی به زبان عربی ترجمه شد و در زمان محمدشاه قاجار توسط عبداللطیف طسوجی به فارسی برگردانده شد. و کتاب حاضر بازنویسی جلال نوع پرست از نسخهی ترجمهی عبداللطیف طسوجی است. جلال نوع پرست داستان سندباد و سفرهای او را با زبان روان و سادهی امروزی و حفظ مضمون و لحن اصلی بازنویسی کرده است تا مخاطبان خوشذوق و علاقهمند به ادبیات کهن و اصیل ایرانی در زمان کمتری از خواندن قصههای کهن و زیبای این مرز و بوم لذت ببرند. داستان سند باد در این کتاب با عناوین فصل اول: «حکایت سندباد»، فصل دوم: «حکایت سفر اول»، فصل سوم: «حکایت سفر دوم» و فصل چهارم: «حکایت سفر سوم» تشکیل شده است و هر کدام قصهای ماجراجویانه از سفرهای سندباد را روایت میکنند. از نکات برجستهی این کتاب سادگی زبان و لحن آن است، به طوری که بزرگسالان برای تجدید خاطرهی کودکی خود میتوانند از خواندن آن لذت ببرند و آن را برای کودکان و نوجوانان خود بخوانند. نسخهی صوتی کتاب سندباد و سفرهای او با صدای «راضیه اسدی» و «مهدی افشاریان» این امکان را میدهد تا کتاب صوتی خود را هر جا که هستید گوش کنید و از آن لذت ببرید.
سندباد یکی از شخصیتهایی است که آشنایی ما با او از دریچهی تصویر و تلوزیون بوده است. او را با ماجراجوییها و خطراتی که در دل سفرهایش در دریاها داشته میشناسیم. اما بهتر است بدانیم اغلب افسانهها و اسطورههایی که در ادبیات ما وجود دارند تنها قصههایی نیستند که از ذهن و تخیل نویسنده تراوش کرده باشند بلکه در مکانی، در جایی از تاریخ داستانی رخ داده که حتما گوشهای از آن ماجرا الهامبخش نویسنده برای خلق ماجرایی تازه شده است. سند باد از آن دست قصههایی است که ذهن نویسنده با به کارگیری یک داستان واقعی و اضافه کردن چاشنی خیال داستانی تولید کرده که ما این روزها نه از نام و نشان نویسنده و نه از تاریخچهی داستان و ریشههای آن خبر نداریم. پس بهتر است با گریزی به تاریخ ببینیم پشت داستان سندباد چه قصهای از واقعیت بوده است.
درباره ریشهی سندباد نظریات متعددی وجود دارد، عدهای میگویند سندباد هندی است، بعضیها میگویند عرب است و بعضی دیگر میگویند ایرانی ست.
رضا طاهری نویسنده و شاعر ایرانی در کتاب از مروارید تا نفت باعنوان سیراف شهر افسانهای و شهر سندباد بحری نوشته است: «سندباد بحری و داستانهای هزار و یکشب از دل برخی از افسانهها و داستانهای دوره ساسانی و برخی از سفرنامههای بازرگانان ایرانی قرنهای اولیه اسلامی برگرفته شده است. بعدها در بازرگانی بصره و سیراف با کشورهای هند و چین و شروع ادبیات جدید، داستانهایی درآمیزش با فرهنگ عرب در دل هزار و یک شب جای گرفتند».
بعضی از گزارشهای قدیمی که به زبان عربی از چین و بسیاری از نقاط ساحلی اقیانوس هند پیدا شده است بر این نظرند که در گذشتههای دور یک دریانورد ایرانی به نام سلیمان که تاجر هم بوده است برای داد و ستد و تجارت به خاور دور سفر میکرده است و شرح سفرهای او را نویسندهای ناشناس در سال 851 میلادی مکتوب کرده است اما از سالها قبل میبینیم که سندباد در ادبیات کهن ایران وجود داشته است و در قصههای هزار و یکشب هم گنجانده شده است. این داستان ایرانی حتی به میان قصههای اعراب هم راه پیدا کرده است و بعدها کشورهای غربی و سایر ملل این داستان را از ایرانیها و اعراب گرفتهاند.
در داستان هزار و یک شب شهرزاد زمانی که داستان حاسب کریم الدین را تمام میکند، حکایت سند باد را برای ملک جوانبخت تعریف میکند. حکایت سند باد از نیمه های شب پانصد و سی و ششم شروع میشود و تا میانه شب پانصد و شصت وششم به سرانجام میرسد. در این داستان متوجه میشویم که سندباد یکی از اهالی شهر بغداد است که در زمان هارونالرشید زندگی میکرده است. در شروع داستان آمده است که سندباد یک حمال است و بارهای سنگین را جا به جا میکند تا از این طریق امورات زندگیاش را بگذراند .
اى یاران، بدانید که چون من از سفر پنجمین بازگشتم، رنج و سختیهایش را فراموش کردم، به لهو و لعب نشستم و در نهایت راحتی و سرور بودم تا اینکه روزى از روزها، طبق عادت همیشگی با دل خشنود نشسته بودم که جمعى از بازرگانان نزد من آمدند و آثار سفر در چهرهشان پیدا بود. آنها را که دیدم، به گذشته بازگشتم و سفرهای دریایی به یادم آمد و هنگامى را که از ملاقات یاران و پیوندان شاد گشته بودم، به خاطر آوردم و دوباره به سفر شوق یافتم. آنگاه کالاهای قیمتى و فاخر که مناسب سفر دریا بود، خریدم و بارهاى خویش بستم و از شهر بغداد به بصره سفر کردم. در آنجا کشتى بزرگی که جمعى از بزرگان و بازرگانان در آن بودند، کرایه کردم. بارهایم را در کشتى گذاشتم، از بصره به دریاهای دور دست روان شدیم. قصه که به اینجا رسید، بامداد سرزده بود و شهرزاد، بهناچار لب از داستان فروبست.
در شب پانصد و شصتم شهرزاد بیتابی شهریار را برای ادامهی قصه دریافت و بیدرنگ قصه را آغاز کرد: اى ملک جوانبخت، سندباد بحرى گفت که:
من بارهایم بر کشتى نهادم، از بندر بصره با یاران و همراهان به دریاهای دور سفر کردیم؛ پیوسته از مکانى به مکانى و از شهرى به شهرى میرفتیم و تجارت و سیاحت میکردیم. وقت ما خوش بود و سفر ما مبارک؛ و سودهاى بسیار به دست میآوردیم. تا اینکه روزى از روزها ناخداى کشتى فریادى برآورد و سربندش را از سر انداخت و بر سر و صورت خود سیلی زد و ریش خود را کند و از شدت غم و ملالت در میانهی کشتى افتاد.
سندباد از ادبیات کهن راه خود را گرفت و تا ادبیات معاصر ایران هم الهامبخش بسیاری از نویسندگان بزرگ بوده است. به قدری که آثار فاخر زیادی در ادبیات معاصر هستند که از داستان سندباد تاثیر گرفته اند. سفر هشتم سندباد از پرویز خانلری و هشتمن سفر سندباد نمایشنامهای از بهرام بیضایی است که میتوان در درونمایهی اصلی آنها شخصیت سندباد را دید.
درباره عبداللطیف طسوجی
در مقدمهی میکروکتاب سندباد و سفرهای او دربارهی عبداللطیف طسوجی به طور خلاصه آمده است که: «عبداللطیف طسوجی، نویسنده، مترجم و از فاضلهای دوره فتحعلی شاه بود. علم ادبی او در زمان خودش به قدری بوده که لغتنامه برهان قاطع را اصلاح کرد. در سال 1259 به دستور شاهزاده بهمن میرزا (برادرزاده محمدشاه قاجار) ترجمه هزار و یک شب از عربی به فارسی را شروع میکند. محمدعلیخان اصفهانی، متخلص به سروش، هم او را در این راه و در تبدیل اشعار عربی به فارسی همراهی کرد. سرانجام در سال 1261 برای اولین بار در چاپخانه سنگی تبریز هزار و یک شب چاپ میشود و تا به امروز هم از همان نسخه طسوجی استفاده میشود. جلال نوعپرست در سبکتو آن را بازنویسی کرده تا تجربه بهتری از این هزار افسان به مخاطب ارائه کند».
کارتون سندباد
کارتون سندباد یادآور دوران کودکی خیلی از ایرانیان است. این انیمهی زیبا در 52 قسمت به کارگردانی «فومیئو کوروکاوا» اولین بار در سال ۱۹۷۵ اکران شد. داستان این انیمه با اقتباس از داستان اصلی سند باد بوده است و در سال 1356 به فارسی دوبله و چندین بار روی آنتن صداوسیمای ایران رفته است. سندباد در این انیمه یک پسر جوان است که به عنوان یک ماجراجو و بازرگان از بغداد تصمیم به سفر میگیرد. به غیر از سندباد، شخصیتهای معروف این انیمه شیلا و علیبابا بودند. شیلا دوست سندباد، دختری بود که در کودکی با طلسم یک جادوگر دیو صفت تبدیل به یک کلاغ شده بود. در آخرین قسمت این سریال شیلا به شکل واقعی خود برمیگردد. علیبابا هم راهزنی بوده که از گروه خود جدا شده بود و یکی از دوستان خوشقلب و مهربان برای سندباد محسوب میشد.
خرید و دانلود کتابهای صوتی سندباد و سفرهای او به همراه میکروکتابهای هزار و یک شب از همین صفحه اقدام کنید.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 96.۸۹ مگابایت |
مدت زمان | ۰۱:۳۳:۱۱ |
نویسنده | عبداللطیف طسوجی |
مترجم | جلال نوع پرست |
راوی | راضیه اسدی |
راوی دوم | مهدی افشاریان |
ناشر | سبکتو |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۴/۰۵ |
قیمت ارزی | 2.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
برای یکبار گوش دادن ارزش داره، بخشی از کتاب هزار و یک شب هستش که شهرزاد برای پادشاه داستان میگه
واقعا عالی بود و لذت بردم تو بچگی کتاباشو داشتم این نسخه هم دقیقا همون بود?