با رشد و پیشرفت کار ترجمه ادبی در ایران ادبیات ترکی هم بیش از چند دهه است که در ایران ترجمه میشود. از این طریق بسیاری از نویسندگان ترکیه در ایران معرفی و مطرح شدند. آثار ادبی ترکیه که در ایران منتشر شدهاند کم نیستند و چند دستگی که در این آثار وجود دارند باعث شده تا برای مخاطب تنوع و چالشهای جدیدی مطرح شود. اغوز آتای یکی از نویسندگان مطرح ترکیه است که در کتاب صوتی در انتظار ترس با ضرباهنگی تند و روایتی یک وجهی داستانهایی کوتاه و قابل تامل خلق کرده است.
کتاب صوتی در انتظار ترس نوشتهی اغوز آتای نویسندهی پیشگام ترکیه است. این کتاب شامل مجموعهای از 7 داستان کوتاه است که در دههی هفتاد قرن بیستم اتفاق میافتد. یکی از نکاتی که در این داستانها به چشم میخورد درونمایه و موضوعاتی است که به نوعی با تاریخ این دهه گره خورده است. چرا که در این دهه اروپا بیش از هر زمان دیگری دچار بحران سیاسی و چالشهای فرهنگی بود. نویسنده هم با توجه به همهی مسائل به خوبی توانسته دغدغهها و اغتشاش ذهنی و درونی شخصیتها را در کتاب مطرح کند.
داستانهای مجموعه در انتظار ترس به ترتیب با عناوین «مردی با مانتوی سفید»، «از یاد رفته»، «در انتظار ترس»، «یک نامه»، «نه نه نه آره»، «یک نامه برای آقاجون» و «قصه فروشهای راهآهن» هستند. آتای حول و محور اصلی داستانها را بر دوش فرد قرار داده و هسته اصلی داستان بر عهده ماجرا نیست بلکه فرد در مفهوم عام آن را پیش میبرد. نکته مهم دیگری که در این کتاب وجود دارد موضوع نامهنگاری است که تقریبا میتوان گفت عمل نامهنگاری به شکل مستقیم و غیر مستقیم در داستانها وجود دارد.
«در انتظار ترس» مجموعه داستانی است که همواره در کارنامهی آتای میدرخشد و نظر منتقدان ادبی را به خود جلب کرده است. بعد از انتشار مجموعه در انتظار ترس آتای در میان منتقدان و مخاطبان به عنوان نویسندهای توانمند و دغدغهمند مطرح شد.
نسخه چاپی کتاب در انتظار ترس را انتشارات نگاه با ترجمهی عینله غریب منتشر کرده است. نسخه صوتی کتاب هم با اجرای مجتبی مسافری نژاد از سوی آوا نامه اثری تحسینبرانگیز به مخاطبان ارائه کرده است. کتاب صوتی در انتظار ترس یکی از بهترین آثار اُغوز آتای است که لذت شنیدن آن به علاقهمندان توصیه میشود.
اُغوز آتای یکی از نویسندگان مطرح و معاصر کشور ترکیه است که شاید در ایران به اندازهی اورهان پاموک یا عزیز نسین مطرح نباشد؛ اما آتای از بنیانگذاران ادبیات مدرن ترکیه و بهنوعی استاد پاموک بوده است.
او در سال 1934 در کاستامونوی ترکیه به دنیا آمد. پدر آتای قاضی و عضو حزب جمهوریخواه ترکیه بود. او دوران کودکی خود را در شهر آنکارا گذراند و تحصیلاتش را تا پایان دبیرستان در همین شهر ادامه داد. اتای در دانشگاه استانبول مدرک تحصیلی خود را در رشتهی مهندسی عمران اخذ کرد و سالها به عنوان استاد و عضو هیئت علمی در این دانشگاه حضور داشت.
آتای را از این جهت از پیشگامان داستاننویسی مدرن ترکیه میدانند که او درآغاز نسلی از ادبیات ترکیه است که به فرهنگ غربی و سکولاریسم علاقه نشان داد. به همین دلیل شیوه نوشتاری او در نویسندگان بعد هم ظاهر شد. در آثار آتای دیگر خبری از آموزههای دوران عثمانی وجود نداشت. او در کارنامه کاری خود چندین داستان کوتاه و نمایشنامه دارد.
اغوز اتای اولین رمان خود یعنی «توتو نامایان لار» را سال 1971 منتشر کرد. این رمان اگرچه اولین اثر او بود اما به قدری پررنگ و مشهور بوده است در نظرسنجی یونسکو بهعنوان برجستهترین رمان ادبیات قرن ترکیه انتخاب شد. این کتاب تاکنون به چند زبان از جمله هلندی، آلمانی و انگلیسی ترجمه شده است.
«بازیهای خطرناک» دومین رمان آتای است که توانست نظر منتقدین و خوانندگان را به خود جلب کند. از این رمان به بعد اتای به عنوان نویسندهای حرفهای و توانمند شناخته شد. این رمان به شیوهی جریان سیال ذهن نوشته شده که بیتردید یکی از پیچیدهترین و شگفتانگیزترین آثار اوست.
«در انتظار ترس»، «قصهی زندگی یک اندیشمند» از دیگرآثارآتای هستند که در کارنامه کاریاش وجود دارد. آخرین رمان آتای «روح ترکیه» بود که مرگ زود هنگامش باعث شد تا کتابی همیشه ناتمام از او باقی بماند. اغوز آتای سال 1997 براثر تومور مغزی از دنیا رفت.
صداى فروشنده بلند بود و سرشار از عصبانیت، اما او …، او بىاعتناى به حرفهاى فروشنده سکهها را در جیب مانتوى خود گذاشته و به آرامى در میان ازدحام بازار گام نهاد؛ و هنوز دقیقهاى نگذشته بود که همهمهه و هیاهو خوابید و سایهها پس رفتند و آفتاب بر بالاى سرش جان گرفت. آرى، او از بازار بیرون آمده بود. بر سطح آب پسماندى که در چالهى کف کوچه انباشت شده بود، در میان دو سه ابر و آفتابى تابان، عکس معکوسى از او نیز بازتاب یافت؛ اما تا همه جاى مانتوى سفید خود را به دقت از نظر بگذراند، انبوهى از تصاویر بازتابى ریز و درشت، بر هم و درهم، عکس معکوس او را در برگرفته و از ازدحام و اغتشاش به اعوجاج در انداخت. بىاعتناى به ازدحام و اعوجاج، قدرى خم شد تا جزئیات مانتواش را با دقت بیشترى تماشا کند، اما تمرکز بر سطح آب، او را متوجه انبوهى از چشمانى کرد که در آستانهى تحیر بودند و وامانده از این که او را در آن مانتوى سفید چگونه قضاوت کنند؟
براى اجتناب از خیس شدن دامان مانتوى خود، دور چالهى پر آب به آرامى دورى زده و به سمتى که هیچ نمىشناخت روانه شد. به دنبال این، جمعى که بر تعقیب او تصمیم اکید گرفته بودند، از میان چاله رد شده و در پى او بر آمدند. البته با این توضیح که این موجب خیسى کفش و پاچهى شلوار آنان شده و سرعت عمل آنان را نیز تقلیل داد. او اما هر دم به سرعت خود مىافزود و پشت سرش را هم هیچ نگاهى نمىانداخت. میان جمع مذکور هیچ حرفى رد و بدل نمىشد، اما از ازدحام آنها و آنهایی که دم به دم به آن جمع افزوده مىشدند، به آرامى همهمه درخور در حال شکلگیرى بود. از کوچهاى تنگ گذشته و وارد حیاط مسجد کوچکى شدند که دیوارهاى حیاطش در بلندى و استحکام از دیوارهاى یک قلعه هیچ کم نداشت. در مقابل مسجد قهوهخانهاى بود و در مقابل قهوهخانه درخت کاج کهنسالى. برخى از جمع از سر خستگى یا رفع کنجکاوى یا هر دلیل دیگرى که بود در سایهسار درخت کاج آرام گرفته و از جمع جدا شدند. در مقابل، برخى از مشتریان قهوهخانه هم که پیدا بود از ساعتها پیش بىکار و بىعار در قهوهخانه نشسته و اکنون در به در دنبال یک سرگرمى از این دست مىگردند، به جمع افزوده شدند تا به این ترتیب از جمعیت جمع چیزى کم نشود.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب در انتظار ترس اثر اُغوز آتای بود. خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی داستان ترکی میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 758.۴۱ مگابایت |
مدت زمان | ۱۳:۴۶:۳۲ |
نویسنده | اغوز آتای |
مترجم | عین له غریب |
راوی | مجتبی مسافری نژاد |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۱/۲۰ |
قیمت ارزی | 10 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
نویسنده به طور آگاهانه در فرمی غیر واقعی داستان ها رو نقل میکنه و زبان خسته کننده ای هم داره. محتوی داستان ها بد نیست نسبتاً. در کل فرم اثر برام اصلا جذاب نبود و خسته کننده بودنش باعث شد نصفه رهاش کنم و دقتی هم به محتوی نداشته باشم. ولی موسیقی انتخاب شده و اجرای راوی بنظرم خوب بود.
منکه خوشم نیومد. کسل کننده بشدت