دروازه بیدروازه از متنهای کهن بودایی است که شامل کوانهای معروف ذن است. کوان که گاهی به آنها ((معماهای ذن)) هم میگویند، حکایتها یا گفتوگوهای کوتاه است که از سنت ذن که شاگردان ذن، یا مریدان در وقت مراقبه در آن تفکر میکنند تا به معنای آن پی ببرند. در حقیقت کوان یک روش آموزشی است که به شاگرد در رسیدن به ساتوری – که مرتبهی ((روشن شدگی)) است – یاری میکند. از کوانهای ذن چند مجموعه در دستاند که مشهورترین آنها همین دروازهی بیدروازه است، شامل ۴۸ کوان با شرح موُمون، رَهبان بودایی، به چینی که در نیمهی اول قرن سیزدهم میلادی گردآوری شده است.
اما با دروزاهی بیدروازه چگونه باید روبهرو شد؟ دروازهیی که دروازه ندارد، یا دروازهیی که دروازه نیست؟ دروازهای که بستهاست؟ راه نمیدهد؟ یا دروازه بیدروازه، یعنی از درون خبری نیست؛ این ((فراپنداری)) (پارادوکسی)، یا متناقضنما، برای ما فارسیزبانها آشناست، و در کتابهای عرفانی فارسی کم نیست، مثل ((عورِ درازدامن)) و ((کور دوربین)) و ((کرتیزشنوا))ی مولوی.