در مطالعات جدید خاستگاه تکوینی زبان و همبستگی آن با شناخت عمومی، چالشهای فراوانی هم ازلحاظ نظری و هم در شیوه مطالعه آن در پیش روی پژوهشگران زبانشناسی بالینی قرار دارد. یکی از چالشها که کمتر به آن توجه شده، تغییرات ساختاری و عملکردی است که در جریان رشد عمومی و یادگیری زبان در مغز بهعنوان یک نظام بیولوژیک پویا اتفاق میافتد. بررسی اختلالهای شناختی و زبانی، چه در دوران رشد و چه درنتیجه آسیبهای مغزی، از دیدگاه نوروساینس و همچنین شواهد تصویربرداریهای مغزی درباره ماهیت تکوینی زبان در طول چند دهه گذشته نشان میدهد که بیشتر تحقیقات عصبشناختی زبان کلاسیک عمدتاً مبتنیبر نظریههای حوزهای و غایتنگر کارکرد مغز بنا شدهاند. بههمینسبب، نهتنها اینگونه نظریهپردازیها در جهت شناسایی خاستگاه تکوین زبان، آگاهی، و شناخت راهگشا نبوده، بلکه ما را از مسیر شناسایی رابطه تکوینی زبان و شناخت دور کرده است.