کتاب درشتی در سال 1373 به چاپ رسید. پیش از کتاب درشتی درویشیان کتاب از این ولایت را منتشر کرد. فاصلهی زمانی بین چاپ این دو کتاب نزدیک به بیست سال است و از نگاه دیگر درشتی اولین کتابی است که پس از انقلاب از درویشیان به چاپ رسیده است. درشتی نیز مانند سایر آثار درویشیان درونمایهی چپگرایانه دارد و روایت فقر و صعوبت زندگی برای مردمان سرزمین ایران در خلال جنگ تحمیلی است. داستانهای کوتاه این کتاب به خوبی ترسیم کنندهی آسیبهای روانی و جانی جنگ برای مردم است که در نتیجهی آوارگی و از دست دادن عزیزان و باز در نهایت فقر عمده برای ایشان رخ داده است.
کتاب درشتی از ده داستان کوتاه تشکیل شده است که همگی آنها نگاهی انتقادی به شرایط و مشکلات جامعه دارند. درویشیان در این کتاب به شیوایی مشکلات ایجاد شده برای مردم در زمان جنگ تحمیلی و جنگ کردستان ایران را به تصویر کشیده است. بیماری، آوارگی، مرگ و فقر موضوعات و درونمایهی کلی این داستانهای کوتاه را تشکیل میدهد. درشتی نام اولین داستان این مجموعه است که به عنوان نام کتاب نیز انتخاب شده است. نام دیگر داستانهای کتاب درشتی به ترتیب عبارتند از: این لحظه، خانهی کوچک نمدی، شبح، نشانه، نان و نمک برای پر طاووس، کبریت بی خطر، سکهی سوراخ، باریکه راه مهتابی و بَفرینه
چهارشنبه بود. آخر آبان ماه. یک چهارشنبهی زرد با لکههای سرخ و نارنجی. باران شب پیش ایستاده بود اما برگ همچنان در دو سوی جاده میبارید. جادهی خاکی پر از دست انداز یکسره با برگ و گِل قرمز پوشیده شده بود. باد روی چالابها را میلرزاند و تصویر آسمان و ابرها را تکه تکه میکرد. مینیبوس پشت سرهم در چالابها میافتاد و دوسوی جاده از گلآبه قرمز میشد. پس از دو ساعت وقتی مینیبوس به جادهی آسفالته رسید گویی دنیا یکباره در سکوت و آرامش فرورفت. آن تکانها و سر و صداها تقریبا آرام گرفت. چیزی در شکم مسافران تهنشین شد و از حرکت ایستاد. عق زدن پیرزنی که در کنار شیشه نشسته بود فروکش کرد. زن و دختری که روی صندلی پشت سر راننده نشسته بودند دیگر مجبور نبودند دائم خود را جابجا کنند و برای تکیه زدن عقب بکشند. دختر ده ساله بود. پلکهایش از گریه سرخ و تر بود. زن صورتی کشیده و لاغر داشت. پوست روی گونههایش خشکی زده بود و دو طرهی سفید از زیر سربندش بیرون آمده بود. در چین و چروکهای کنج لبش داغی عمیق نشسته بود اما هنوز سایهی کمرنگی از امید در چشمانش سوسو میزد. لباس زن سیاه بود و تابش آفتاب قسمتهایی از سربند و پیراهنش را قهوهای کرده بود. دختر یک جفت کفش کتانی سورمهای به پا داشت که چندجاییاش را با نخ سیاه دوخته بود. بندهای کفش را دور مچش پیچیده و گره زده بود. زن گهگاه به کفشهای دختر نگاه میکرد.
"صد بار گفتم این کتانیها را نپوش، اینهای یادگار داداش است."
پیش از سوار شدن به مینی بوس زن کمی گل قرمز از جاده برداشت و به جلوی سربند خود مالید.
علی اشرف درویشیان در سال 1320 و در کرمانشاه به دنیا آمد. او در هفتاد و شش سالگی یعنی به سال 1396 دیده از جهان فروبست. درویشیان تفکرات سوسیالیستی داشت و تقریبا در تمام آثار وی با درونمایهای چپ گرایانه مواجه هستیم. فقر، دشواری زندگی و شرایط بد اجتماعی موضوعاتی هستند که داستانهای درویشیان غالبا در این حوزه گردش میکنند. درویشیان به دلیل نگارش همین آثار و داشتن دیدگاه متفاوت سالهای بسیاری از عمر خود را در زندان سپری کرد. از آثار مطرح درویشیان باید به کتابهای فصل نان، آبشوران، همراه آهنگهای بابام و سالهای ابری اشاره کرد. او در سال 1375 جایزهی کتاب کودک ایران را برای کتاب فصل نان دریافت کرد. رمان سالهای ابری در سال 1386 برای درویشیان جایزهی ادبی مهرگان را به همراه آورد.
اپلیکیشن فیدیبو نسخهی صوتی و متنی تمامی آثار این نویسندهی مطرح معاصر را برای استفادهی علاقهمندان ارائه داده است. کتاب پیش رو خوانشی است از نسخهی چاپ شدهی این اثر توسط انتشارات چشمه. انتشارات آوانامه کتاب صوتی درشتی را با صدای علی دنیوی ساروی عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرارداده است.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب صوتی درشتی اثر علی اشرف درویشیان بود.خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی داستان کوتاه میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 142.۹۰ مگابایت |
مدت زمان | ۰۲:۳۳:۵۳ |
نویسنده | علی اشرف درویشیان |
راوی | علی دنیوی ساروی |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۰۹/۲۸ |
قیمت ارزی | 8 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
مجموعه ای از چند داستان که گاه ریشه در تخیل و گاه ریشه در حقیقت داشتند . و در هر دو وجه قلم نویسنده غم و تلخی را با لطافت و زیبایی می آمیخت . و روایت جناب ساروی خیلی خوب بود .
داستانهای شعارزده و بی محتوا و به شدت غمگین و افسرده کننده اصلا خوشم نیومد و متاسفم از وقتی که به ابتذال هدر رفت
لعنت به جنگ! 😔😔 مجموعه ازچندداستان کوتاه تآثیر گذار، غمگین و تامل برانگیز!