یکی از اعجازهای خواندن داستان شبیهسازی زندگی خودمان با شخصیتهای داستان است و اگر آن داستان برگرفته از واقعیت باشد خواندن، لذتبخش و دلنشینتر میشود. وقتی داستان زندگی آدمهایی در مکان و زمانی دور از خودمان را میخوانیم، میتوانیم خودمان را جای افراد کتاب تصور کنیم و به جای تجربهی یک زندگی بارها زندگی در شرایط مختلف را تجربه کنیم. السا مورانته نویسندهی برجستهی ایتالیایی با نگارش داستانهای کوتاه جایگاه ویژهای در ادبیات ایتالیا دارد و کتاب بانو آمالیا مجموعهای از داستانهای اوست که با خواندن آنها میتوانید به دنیای شخصیتهای ایتالیایی السا مورانته نزدیک شوید.
کتاب بانو آمالیا مجموعه داستانی از السا مورانته شامل سه داستان «بازی پنهانی»، «مادربزرگ» و «بانو آمالیا» است.
داستانهای مورانته برداشتی از واقعیت است و شخصیتهای کتابهایش منعکسکنندهی تجربیات زندگیش هستند. فضای داستانهای کتاب فانتری و سورئالیستی است و شخصیتهای زن در داستانهای کم حجم بانو آمالیا برجسته هستند. السا مورانته در نوشتن این داستانهای کوتاه به جزئیات توجه کرده و بیش از آنکه میبینیم همه چیز را توصیف کرده است.
در یک پاراگراف از کتاب که شرح یک میدان است توجه به جزییات السا مورانته بهخوبی به چشم میآید :«درشکهای فرسوده و عجیب همیشه در میدان ایستاده بود. درشکهای که هیچگاه کسی سوارش نمیشد. هر چند وقت یکبار، صدای ناقوس کلیسا، که ساعت را اعلام میکرد، چرت درشکهچی را پاره میکرد و به آنی چانهاش دوباره روی سینه میافتاد. گوشه میدان، نزدیک عمارت زرد رنگ رورفته شهرداری، از روی صورت مرمرین آبنمایی عجیب آب روان بود. ریشهای همچون لوله به هم تابیده مجسمه مثل مار دورش چنبره زده بود و نگاه چشمان بیرون جسته و بدون پلکش به مردگان میمانست.»
السا مورانته Elsa Morante نویسنده، شاعر و مقالهنویس ایتالیایی ماه اوت سال 1912 در رم به دنیا آمد. او در شرایط مناسبی کودکی خود را نگذرانده بود و در خانهی پدرخواندهاش زندگی میکرد. مورانته از زمان کودکی به نوشتن علاقهی زیادی داشته و از سیزدگی سالگی برای مجلات و روزنامهها محلی مینوشت. «دن کیشوت» اثر «سروانتس» و «هملت» اثر «ویلیام شکسپیر» از کتابهای مورد علاقهی او بودند که نسخهی الکترونیک هر دو آنها در فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
مورانته در جوانی خانواده را ترک کرد و به دلیل مشکلات مالی تحصیل در رشتهی ادبیات را ناتمام گذاشت. السا مورانته زندگی خود را وقف نوشتن کرد و آثار متعددی را منتشر کرد. او مدتی را با هفتهنامهی ایتالیایی «اوگی» Oggi همکاری کرد و علاوهبر داستانهای جذاب دو مجموعه شعر نیز به چاپ رساند.
زمانی زندگی که این نویسندهی ایتالیایی آمیخته با جنگ جهانی دوم بوده و او پس از پایان جنگ با «آلبرتو موراویا» به منطقهای نزدیک روم پرواز کردند که این پرواز برای السا مورانته الهامبخش بود و به تاثیر از آن کتاب «دو زن» را نوشت. در این سفر مورانته آثار «کاترین منسفیلد» را ترجمه میکرد و مشغول نوشتن اولین رمانش بود.
السا مورانته به غیر از فعالیت در زمینهی ادبیات در تهیه فیلم سینمایی موفق «انجیل به روایت متی» «پير پائولو پازوليني»، شاعر و کارگردان بهنام ایتالیا را همراهی کرد. او در سال 1983 در پی بیماریاش اقدام به خودکشی کرد که ناموفق بود و دو سال پس از آن درگذشت. در سال 2008 «لیلی تاک»، رماننویس آمریکایی بیوگرافی السا مورانته را نوشت و نام او را بیش از پیش ماندگار کرد.
السا مورانته که در فارسی با نام الزا مورانته نیز شناخته شده از جمله نویسندگان شهیر ایتالیایی است ولی در ایران آثار او کمتر شناخته شده است. اولین اثر او دربرگیرندهی داستانهای کوتاهش بود که در سال 1941 منتشر شد. پس از آن در سال 1948 اولین رمانش به نام «نیرنگ و جادو» را به چاپ رساند که برندهی «جایزهی ادبی ویارجیو» شد. السا مورانته بعد از انتشار «نیرنگ و جادو» حدود ده سال فعالیت ادبی نکرد تا در سال 1957 دومین رمانش با نام «جزیره» را نوشت که برای آن السا مورانته موفق به دریافت «جایزهی مشهور استرگا» شد.
شاخصترین رمان السا مورانته «تاریخ» است که در سال 1974 منتشر شد. این کتای توجه همگان را جلب کرد و حدود شش هزار نسخه از آن در همان سال در ایتالیا فروخته شد. این کتاب روایت ایتالیا در طول جنگ جهانی دوم است که به درخواست مورانته با کاغذهایی که مقرون به صرفه بودن به چاپ رسید.
رمان معروف «تاریخ» از السا مورانته توجه سینماگران را به خود جلب کرد و براساس آن «لوئیجی کومنچینی»، کارگردان اهل ایتالیا فیلم سینمایی بلندی را در ژانر درام ساخت. فیلم که با همان نام کتاب ساخته شده بود در ماه جون 1988 اکران شد.
کتاب بانو آمالیا از «مجموعه پانوراما» را «انتشارات ققنوس» در سال 1397 منتشر کرد. «انتشارات ققنوس» به منظور در دسترس قرار دادن آثار جاودان ادبیات جهان از شیوهای نوین در چاپ کتابها استفاده میکند که به تاثیر از «انتشارات گالیمار» ناشر فرانسوی آن را انجام میدهد. نمونهای از آن را در کتاب بانو آمالیا میبینیم که تنها مجموعهای کوچک از نوشتههای این نویسنده قرار گرفته است تا خواننده با هزینهی کمتر بتواند از قلم نویسندگان بزرگ بهره ببرد.
در یادداشت ناشر در مقدمهی کتاب در مورد چنین شیوهی چاپ بیان شده :«هدف این مجموعه خلاصه شده بود در قرار دادن داستانها یا رمانهای کوتاه یا بخشهایی از رمانهای چند جلدی و گرانبها در دسترس همگان با این امید که خواننده، پس از مطالعه قطعه یا داستانهای انتخاب شده برای خواندن دیگر آثار نویسنده اشتیاق پیدا کند.»
کتابهای «پدرم» نوشتهی «اورهان پاموک»، «مرگنامه» نوشتهی «ادوارد لوه» و «فدر یا شوهر متمول» نوشتهی «استاندال» از جمله آثار دیگر «مجموعه پانوراما» است که «انتشارات ققنوس» آنها را نیز به چاپ رسانده و نسخه الکترونیکشان را در اختیار فیدیبو قرار داده است. برای خرید و دانلود کتابها به سایت و اپلیکیشن مراجعه کنید.
کتاب بانو آمالیا را صنم غیائی به فارسی ترجمه کرده و نسخه الکترونیک آن برای خرید و دانلود در سایت و اپلیکیشن فیدیبو موجود است. از کتابهای دیگر این مترجم میتوان به «میکله عزیز» نوشتهی «ناتالیا گینزبورگ» اشاره کرد.
نسخهی صوتی کتاب بانو آمالیا را «آوانامه» در اختیار فیدیبو قرار داده و با صدای «مریم جمالی» برای شنیدن موجود است.
یک بار که هلال ماه درآمد، خدمتکاران به قول خودش برگزیدهاش را نیمه شب با صدای زنگ از خواب بیدار کرد. آنها سراسیمه و با پای برهنه و موهای وزوزی خود را به اتاق بانوی شادمان و پرشعفشان رساندند که گفت :«آه، دخترکان من! بیایید اینجا! همگی دور من جمع شوید. من دیگر خواب ندارم! نمیبینید ماه در آسمان بالا آمده؟ خوابیدم بودیم و فکر میکردیم ماهی در کار نیست و بیرون هوا چنان تاریک بود که مثل غار به نظر میرسید؛ و ناگهان از خواب بیدار شدم و چه دیدم؟ دیدم ماه درآمده! ماهی که هرگز مثل آن را ندیده بودم. این اصلا ماه نیست، خورشید است! آسمان را نگاه کنید! مثل آینه صاف است! انگار برای دیدن چنین شبی باید انعکاسش را در آسمان ببینید! آه! ای مریم مقدس، ای مادر مهربان من، چه ماه زیبایی! مانند قایقی روی آب به سمت آسمان میرود! نگاه کنید چقدر سفید است! چه بدن کوچک سپیدی، چقدر زیباست! مدینا! خوب نگاهش کن؛ تو باید خوب آن را ببینی زیرا چشمان تو مثل گربه سبز است. وقتی خوب درون ماه را نگاه کنی، خطوط و لکههایی میبینی شبیه تاج خار و میخهای پروردگارمان. بعضیها هم دو نامزد را میبینید که یکدیگر را میبوسند و بعضی دیگر چهرهای خندان، تو چه میبینی؟
من میگویم او با این کار فقط وقتش را تلف کرده! حتما حقش بوده که در راه کیمیاگری دیوانه شده. من هم راز کیمیاگری را داوطلبانه به خداوند عزیز میسپارم که در هفت روز زمین و آسمان را با همه کهکشانها و معادن طلا خلق کرد، و برای خلق مخلوقاتش کافی بود در آنها بدمد. اگر کسی طلا بخواهد، خب به طلافروشی میرود و از هرچه بخواهد خوشگل و آمادهاش را میخرد، طوری که حتی روی آن تزیینات زیبایی داشته باشد. در عوض، به دنبال کشف رازهای ماه میرفت! کاری شگفتانگیز! مدینا گوش کن چه میگویم: من بیصبرانه منتظر فردا هستم، به قدری که دلم میخواهد دقایق را ببلعم. چون تصمیم گرفتهام فردا من را به دیدار ویتورینا ببری تا از هر دری با هم حرف بزنیم.
جز این لکه کوچک در زندگیشان، هیچ شوهری نمیتوانست ادعا کند که به اندازه وینسته خوشاقبال است. در واقع با آگاهی از این موضوع، که به زیباییهای دنیا عادت میکنیم، همچنان فقرا به دنبال ثروتمندان هستند زیرا ثروتمندان به زیباییهای بیشماری که برای فقرا نادر است عادت کردهاند.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 581.۷۳ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 71 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۲:۲۲:۰۰ |
نویسنده | السا مورانته |
مترجم | صنم غیائی |
ناشر | گروه انتشاراتی ققنوس |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Donna Amalia |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۰۹/۰۵ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |