در دعای عهد، انسان پیمان میبندند که در زندگی و حتی پس از مرگ نیز یار و یاور امامش باشد و بماند. از خدا میخواهد که حتی اگر مرگ میان او و صاحبالزمان فاصله انداخت، خداوند قادر متعال، او را از قبر بازگرداند تا در رکاب مولایش، «آنقدر جهاد کند تا در خون خود غوطهور شود».
دعای عهد، با این خاصیت اعجابانگیزش گویا میتواند سرنوشت انسان را تغییر دهد؛ سرنوشتی که به ما این امکان را میدهد که با ارادهی خویش، شهادت در راه خدا و در رکاب امام و حجت الهی را انتخاب کنیم؛ در رکاب بقیتالله و خلاصهی انبیا و عصارهی اوصیا. و چه تغییری در سرنوشت از این مهمتر و شیرینتر؟
حتما میدانیم که پس از خواندن دعا در چهل بامداد و تأکید چهلباره بر عهد و پیمان با خالق عالّم و مالک دنیا و آخرت، دیگر نباید رفتار و گفتار و کرداری مخالف معنا و محتوای این عهد و میثاقش با خدا داشته باشیم.
چه کسی این ادعا را از ما میپذیرد که تعهد بدهیم پس از مرگ او، خانواده و فرزندانش را تحت حمایت و مراقبت قرار دهیم، اما در حیات او، و پیش چشمان خود او، خانواده و فرزندانش را آزار دهیم؟
پس از پایان چهل روز و کامل شدن مراسم عهد با خداوند، باید از همان روز و لحظه، آدمی تمام آداب و شرایط عهد و عهدنامه را در عمل مراعات کند و از هر نظر آمادهی اجرای پیمان باشد.
تکرار و تأکید چهل روزه با توجه به تغییر حال و شرایط آدم، که گاه نیّات و تصمیمات او، یک هفته هم دوام نمیآورد، نشاندهندهی آن است که او تا چه حد در نیت خود پایدار و مصمم خواهد ماند.