اینکه منظور از دنیای معاصر چیست و یا از چه زمانی را دنیای معاصر میدانیم و اینکه بررسیها و نگرشهای فلسفی، تاریخی، فلسفه تاریخی ـ جامعهشناختی و... دنیای معاصر را وابسته به کدام رخداد بیان میکنند کمی گیجکننده و یا حداقل زمان بر و نسبت به موضوع این دفتر کم بهره است. (رنسانس، انقلاب صنعتی، ماشین بخار، برق و الکترونیک، سایبرنتیک، صنعت ساختمان و سازه فتونیک، تحولات علوم شناختی و انسانی و...) اما در مسیر گفتگو جائی که از پیامها و پیامدهای آن سخن میگوئیم درک مشترکی از منظور از دنیای معاصر به دست میآید.
پرسش دیگر اینکه آیا دنیای معاصر را به عنوان امر پسندیده و خوب مینگریم یا ناشایست و ناپسند؟ گریزپذیر یا گریزناپذیر؟
این پرسش هم در لا به لای سخن به پاسخهای متناسب با شاکله افراد نزدیکتر میشود.
بسیاری از مردم در برابر یک پدیده نو و تازه حالت تدافع و پس زدن دارند و با هر امر جدیدی مخالفت میکنند و آن را ناپسند و ناروا تلقی و معرفی میکنند؛ به صرف اینکه با آنچه عادت و سنت میدانند و رویه پیشینیان نیست موافق نمیباشد. از سوی دیگر بسیاری در برابر هر امر «نو» و تازهای زبان ستایش و همراهی گشوده عملاً یا قلباً خرسند و پیرو میشوند و آنچه غیرآن و پیش از آن بوده را ناپسند و ناروا و عقب مانده و ناکارآمد و نادرست میشمرند.
در این گفتگو به مثابه اندیشمند و یا لااقل اندیشهورز، خردمندانه از نشستن بر کرسی پیشداوری پرهیز میکنیم.
همانطور که اشاره شد، این سوال نابجایی نیست که پرسیده شود: «مگر دنیای معاصر چه کاری به دین و دینداری داشته و دارد؟»
چرا که اگر مطلبی درست باشد در هر صورت درست است و اگر نادرست باشد، نادرست است. و اگر دنیای معاصر مشکلی برای دین و دینداری پیش آورده، نادرستی گزاره یا مطلبی را فاش کرده و اگر چنین نیست ارتباط عمیقی بین دنیا معاصر و دینداری وجود ندارد. اگر دو دوتا، چهارتا قرنها چنین بوده و چنین هم خواهد بود، پس قاعدتاً دین هم مثل همین گزاره مستقل از زمان و مکان و... است.
این سخن اگرچه در ژرفای خودش دیدگاهی نابجا نیست، اما دغدغههای پرسشگران را نمیزداید و آسایش و آرامش نمیدهد، چرا که ما در پرسش پیوند دین و دنیای معاصر با چالشهایی رو به رو میشویم که همارز قضیه دو دوتا چهار تا نیستند.
به ویژه که دنیای معاصر حتی در گزاره دو دوتا چهارتا هم به خود اجازه دودلی و دیدگاههای جایگزین داده است. نظریات در منطق ریاضی، ریاضیات و منطق نوین در هندسه و... بدیهیات و مسلمات پیشین بشر را به چالش کشیده، ولو اینکه نفی مطلق گزارههای پیشین نیستند و از روی دیگری به آن مینگرند و نظر میدهند.