«خطرناکترین دشمنان ما نامرئی هستند» این جمله روی جلد کتاب ایستگاه پایانی نوشتهشده است. تریلری نفسگیر و خواندنی که مخاطب را وادار میکند تا کتاب را تمام نکرده آن را زمین نگذارد. این کتاب اثر کارین ژیهبل نویسندهی زن فرانسوی است که توانست برندهی جایزهی کتاب مارسی شود و توجهها را به سمت نویسندهی جوانش جلب کند.
رمان ایستگاه پایانی اولین بار سال 2017 با عنوان اصلی «terminus elicius» منتشر شد. این داستان یک تریلر روانشناختی قدرتمند است که داستان زندگی آرام و یکنواخت دختری در آن روایت میشود، زندگیای که یکنواخت باقی نخواهد ماند. کارین ژییبل این داستان را با لحنی ساده و روان نوشته است و توصیفات جزئیای که در رمانش بهکاربرده است باعث میشود داستان شبیه یک فیلم از جلوی چشم مخاطب رد شود. ترس، تعلیق و دلهره در سراسر داستان وجود دارد و مخاطب همراه ژان، شخصیت اصلی داستان دگرگونی زندگی او را میبیند و احساسات او را تجربه خواهد کرد.
از سویی سروکلهی یک قتل سریالی در مارسی پیداشده است که همه را به خود مشغول کرده است. پروندهای که هرروز پیچیدهتر میشود و تمام محل کار او را تحت تأثیر قرار داده است. بالاخره چیزی تغییر میکند، روزی ژان روی صندلی محل کارش نامهای پیدا میکند که روی آن نوشتهشده: «ژان، شما چقدر زیبا هستید» و نویسندهی نامه همان قاتل سریالی است که تمام شهر را بههمریخته. با این اتفاق ژان وارد ماجرایی میشود که زندگی خودش و مادرش را به هم میریزد.
روز شنبه صبح، ژان زود از خواب برخاست؛ حتی باوجودآنکه نه باید خودش را به قطاری میرساند و نه قرار بود سرکار برود. قرار بود خودش را به نخستین جلسه تعلیم رانندگیاش برساند که ساعت ده صبح برگزار میشد. سرانجام تصمیم گرفته بود برخلاف میل مادرش گواهینامهی رانندگی بگیرد.
«این چه کاریه میخوای بکنی؟ مطمئن باش اینطوری فقط خودتو به کشتن میدی! حواست برای رانندگی بیشازاندازه پرته!»
آخر به چه علت مادرش نمیتوانست مانند همه مادرهای دیگر، حتی چند درصد به دخترش اعتماد داشته باشد؟ کشوقوسی به بدنش داد و از جایش بلند شد. احساس میکرد وزنهای بر روی شانههایش سنگینی میکند و قلبش بهشدت فشرده میشود. با خودش فکر کرد چند وقت میشد که روزگاری راحت و آسوده را سپری نکرده بود؟ چند وقت میشد که نمیتوانست حتی برای یک ساعت فکری آسوده داشته باشد؟ شاید اصلاً اضطراب آن روزش به علت نخستین درس رانندگیاش بود و نه چیز دیگری. البته فقط هم این نبود. کارهای الیسیوس، قتلهایی که ادعا میکرد به خاطر وی مرتکب شده است و تلاشهای اسپوزیتو برای دستگیری وی نیز ذهنش را بیاندازه مشغول کرده بود. احساس میکرد به اسیوزیتو و همه کسانی که تا آن لحظه کشتهشده بودند خیانت کرده است. ولی چهکاری میتوانست انجام دهد؟
تصمیم گرفت صبحش را با گرفتن دوش آب سرد آغاز کند. چراکه احساس گرما میکرد. از حمام که بیرون آمد. چشمش به مادرش افتاد که از کمای روزان خودش خارجشده بود. نگاهش همچون هميشه آکنده از خواب بود.
«سلام مامان...»
«سلام دخترم.»
«چی کار داری میکنی؟»
«منتظر بودم از حموم بیای بیرون...»
زان به اتفاقش برگشت و پشت میز آرایش قدیمیاش نشست تا موهایش را شانه کند. کمی بعد صدای تلویزیون را شنید که مادرش روشن کرده بود. خیلی شبها پیش میآمد که مادرش تلویزیون را روشن میگذاشت و به خواب میرفت. این کار به او کمک میکرد بهتر بخوابد. ولی چگونه میتوانست از دست مادرش ناراحت یا عصبانی باشد؟ خودش نیز به اندازه او زجر میکشید و اذیت میشد. سالها بود که هردو نفرشان این وضعیت را داشتند. خیلی وقت بود که هردو به دنیای کوچک و تهی خودشان پناه برده بودند. بدون شک تلویزیون برای مادرش بهسان پنجره رو به دنیای خارج بود. تنها عامل اتصالی که او را با حقیقت دنیا پیوند میداد. وگرنه مادرش خیلی وقت میشد که اين دنیا و حقایقش را بهطورکلی ترک گفته بود.
کارین ژییبل نویسندهی فرانسوی رمانهای جنایی متولد سال 1971 در لسن سورمر است. او در دانشگاه در رشتهی حقوق درسخوانده است و پیش از نویسندگی مشاغل مختلفی ازجمله روزنامهنگاری، عکاسی برای روزنامههای محلی و فریلنسری را انجام داده است. او در حال حاضر نیز بهعنوان وکیل فعالیت میکند. اولین رمانهای او سال 2004 و 2006 منتشر شد که مجموعهی «راهآهن نویر» را تشکیل میداد. پسازآن او 6 کتاب دیگر هم نوشت که نامش را در میان نویسندگان داستانهای جنایی روانشناختی جا انداخت. از میان کتابهای دیگری که او نوشته است میتوان به کتابهای «سایه»، «تا زمانی که مرگ ما را متحد کند»، «کاری که با من کردی» و «آخرین قتلها» اشاره کرد.
رمانهای او به زبانهای مختلف ازجمله، هلندی، ایتالیایی، روسی، لهستانی، ویتنامی و کرهای ترجمهشده است.
ایستگاه پایانی یک تریلر است. ژانری که برای سالها در ایران مهجور بود و بسیاری از کتابخوانها از آن دوری میکردند. در سالهای اخیر ناشران مختلف تلاش کردهاند آثار بهروزی از این ژانر در ایران ترجمه شود تا سلیقهی طیف بیشتری از مخاطبان را تأمین کند. انتشارات البرز یکی از ناشرانی است که تلاش بسیاری در این زمینه انجام داده است و با بهکارگیری ناشران توانمند طیف وسیعی از کتابهای این ژانر را در اختیار مخاطب ایرانی قرار داده است. این ناشر ایستگاه پایانی را همسال 96 روانهی بازار کتاب ایران کرد. آریا نوری مترجم جوان کشورمان که پیشازاین نیز چندین کتاب از این ژانر را ترجمه کرده است، ایستگاه پایانی را هم از فرانسه به فارسی برگردانده است.
این کتاب داستانی پرفرازونشیب است که شما را به دنیای ذهنی کارین ژییبل خواهد برد. این کتاب برای تمام طرفداران داستانهای پلیسی انتخابی جذاب و هیجانانگیز است. اگر کتابهایی مانند «سایه»، «آوای فرشته» و «ماجرای ناپدید شدن ونکا راکول» کتابهای موردعلاقهی شما هستند، ایستگاه پایانی انتخابی بسیار عالی برای شماست.
کتاب ایستگاه پایانی در دستهی کتابهای پلیسی قرار دارد.
کتاب ایستگاه پایانی مناسب برای گروه سنی بزرگسال است.
تعداد صفحات نسخهی چاپی کتاب 256 صفحه است که بامطالعهی روزانه 20 دقیقه میتوانید این کتاب را در 12 روز بخوانید.
کتاب ایستگاه پایانی جزو کتابهای حجیم و طولانی با موضوع داستانهای پلیسی است. خواندن این کتاب برای افرادی که برای مطالعه وقت بیشتری دارند و میخواهند درزمینهی داستانهای پلیسی زمان بیشتری را صرف کنند، انتخاب مناسبی است.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب ایستگاه پایانی اثر کارین ژییبل بود. خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی پلیسی میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۴۶ مگابایت |
تعداد صفحات | 256 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۸:۳۲:۰۰ |
نویسنده | کارین ژیه بل |
مترجم | آریا نوری |
ناشر | انتشارات البرز |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Terminus Elicius, 2,017 |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۰۴/۲۶ |
قیمت ارزی | 2.۵ دلار |
قیمت چاپی | 45,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
حقیقتا من آدم مدعی در کتاب خونی نیستم ولی اینقدر تو زندگیم کتاب خوندم که بگم این کتاب نه اونقدر زیرکانه نوشته شده بود که آدم رو جذب کنه نه اونقدر قلم قوی ای داشته که نشه بهش خرده گرفت (شاید هم ایراد از ترجمه باشه) من نسخه چاپی این کتاب رو دو سال پیش خریده بودم و خوندم به نظرم اگر به تازگی شروع کردید به خوندن کتاب های مختلف این برای یه آماتور یا حالا کناب خون غیر حرفه ای بد نیست ولی اگر تو زندگیتون فقط دو تا کتاب درست و حسابی تو همین ژانر معمایی پلیسی خوندید فکر نکنم خوشتون بیاد!!
کتاب خوبی بود ایده ی کلی داستان فوق العاده بود اما از نیمه ی کتاب به بعد خسته کننده و قابل پیش بینی میشه ، علت کارها و افکار و علایق شخصیت های داستان گفته نشده و فقط خیلی سر سری به وقایع پرداخته شده برای همین من به شخصه نتونستم درک کنم شخصیتا و احساساتشونو و به مرور از داستان دور شدم اما واقعا تفکرات یه فرد بی ثبات و وسواسی به خوبی به تصویر کشیده شده بود ❤
چرا موضوع کتاب رو نمیزارید؟! خو اننده از کجا متوجه بشه داستانِ کتاب در مورِدِ چی هست.متن کتاب به چه دردی میخوره
کتاب خوبیه. در مورد ی مامور پلیسه ک از طرف ی قاتل زنجیره ای نامه میگیره. داستانش متمرکز و سریع پیش میره ولی من بطور کلی از آخرش خوشم نیومد. من دوست دارم تو پایان داستان کاملا تموم بشه و همه چی جمع بندی ک این عملا آخرش باز موند.
کتاب نسبت به موضوع جنایی و معماییش یکم هندی بود جالب میشد اگه ژان کنجکاو میشد و در مورد قاتل تحقیق میکرد نه اینکه مثه ماست فقط بشینه با خودش حرف بزنه ! من زیاد دوست نداشتم خیلی کلیشه ای بود!
کتاب خوبی بود از خوندنش راضی ام. البته انتظار چیز خارق العاده ای نداشته باشید. در حد پر کردن اوقاتتو وقتی حوصله ی کتابای سنگین رو ندارید و صرفا یه داستان معمایی میخواید
خواهش میکنم نخونید اولین اثر از این نویسنده است بسیار کلیشه ای افتضاح ...منکتاب های معمایی جنایی زیادی خوندم این حتی نمیتونه مقایسه بشه در کنار اون ها چه برسه به امتیاز .....حیف پول
کتاب جالبیه ،میتونه ادمو تا اخر کنجکاو نگه داره ولی کتابای بهتر از اینم هست ترجمشم خوب و روون بود
توصیه نمیکنم نه هیجان کافی داره نه کشش چندانی داره
اگر دارک ساید هر انسانی شکل بیرونی پیدا کنه تبدیل می شه به هزیزترین دشمن خودش