چارلی چاپلین مشهورترین سینماگر جهان است؛ اما آثارش این بخت را نداشتند تا در جایگاه رازآمیزترین آثار تاریخ سینما قرار گیرند. به مرور زمان که تاریخ انقضای حق نمایش فیلمهایش پایان مییافت، چاپلین نیز پخششان را منع میکرد و البته ذکر این نکته بسیار ضروری است که دلیل این کار سرخوردگی از کپیهای بیشمار غیرمجاز آثار او، آن هم بلافاصله پس از نخستین روزهای فعالیت حرفهای این سینماگر بود؛ کمکم نسلهای جدید تماشاگرانی از راه میرسیدند که تنها و تنها نامی شنیده بودند از پسربچه، سیرک، روشناییهای شهر، دیکتاتور بزرگ، مُسیو وردو و لایملایت.
در ۱۹۷۰ چاپلین تصمیم گرفت بار دیگر پخش بیشتر آثارش را به جریان بیندازد؛ حالا اینطور بهنظر میرسید که فرصت مغتنم است تا نوشتههای آندره بازن دربارهی چاپلین هم منتشر شود؛ این مجموعه شرایطی فراهم خواهد آورد تا درست مثل وقتی که روی ریلهای راهآهن راه میرویم، مسیر حرکت هر دو اندیشه را پی بگیریم که یکی به سینماگر و دیگری به نویسنده متعلق است. مجموعهآثار چاپلین مثل موم در دست بازن بود و با خواندن این کتاب هم به این موضوع پی خواهیم برد؛ بااینحال میخواهم یادی کنم از سئانسهای بیشمارِ کلابهای سینمایی که در جریان آنها بازن برای کارگران، بچههای مؤسسات مذهبی یا دانشجویان فیلمهایی مثل زائر، ولگرد یا دیگر «سهحلقهای»هایی را نشان میداد که همهی آنها را حفظ بود و پیشاپیش آنها را تعریف میکرد، بیآنکه ذرهای از غافلگیرکنندگی آنها کاسته شود؛ بازن بهتر از هر کسی دربارهی چاپلین حرف میزد و دیالکتیک گیجکنندهاش همیشه با شوخی همراه میشد.