در بسیاری از جوامع غربی، مردمشناسی و اندیشههای برآمده از آن بهصورت واژگان روزنامهنگاران و سیاست سازان دههی ۱۹۹۰ درآمدند. و این امر، اتفاقی نیست. در واقع میتوان گفت که، برای درک مفاهیم مربوط به جهان کنونی نمیتوان از مردمشناسی صرفنظر کرد، و برای پی بردن به معنی و تشخیص اهمیت فلان نوع روابط خویشاوندی در آفریقا یا فلان شیوهی مبادلهی هدیه در پلی نزی حتماً لازم نیست که انسان به آنها علاقهای شدید داشته باشد.
دلایلی چند در دست هست که نشان میدهد چرا دانش مردمشناسی میتواند به درک و فهم دنیای معاصر کمک کند. نخست آن که، در روزگار ما تماس بین گروههایی که از نظر فرهنگی با هم متفاوتند بهنحوی چشمگیر افزایش یافته است. سفر در مسافتهای طویل بهصورت امری عادی، مطمئن و نسبتاً ارزان درآمده است. در سدهی نوزدهم، فقط عدهی اندکی از مردم مغرب زمین به دیگر کشورها سفر میکردند (از جمله مهاجران)، و تا دههی ۱۹۵۰ حتی غربیان ثروتمند هم خیلی بندرت برای سفر به خارج از کشور خود میرفتند. اما همچنان که میدانیم، این وضعیت در دهههای اخیر شدیداً تغییر کرده است. جریان نقل مکان موقتی افراد بین کشورها افزایش یافته و به برقراری تماسهای محکم منجر گردیده است: بازرگانان، کارگران کمکی، و جهانگردان از کشورهای با اقتصاد توسعه یافته به کشورهای کمتر توسعه یافته سفر میکنند، و کارگران مهاجر، پناهندگان و دانشجویان هر روز از یک مکان به مکان دیگر میروند.