قلم را حقیقت چیست مقبول کدام و مردود کدام؟ قلم حاصل اندیشههای سترگی است که در درازنای تاریخ اندیشه بشری پدید آمده است. اندیشههای سترگ و نبوغهای تحولساز به واسطه آن مجال بروز و ظهور مییابند و وصف جاودانگی و ماندگاری میگیرند. در این ساحت است که امانتهای الهی همچون ستارگان هدایتگر در آسمان روح انسانی میدرخشند و کمال حقیقی بشر را به ترسیم میکشانند. گسست بندهای رقیت و بردگی و گریز از جهل و غباوت در پرتو بسط حوزه قلم و ارجنهادن به این ودیعه الهی ممکن میگردد. در سایه قلم است که جوهر حقیقت چهره میگشاید و آزادی نظر و اعتلای فکر در وجود انسان هستی میگیرد و به بار مینشیند. در این گستره است که معرفت و دانش حقیقی فزونی مییابد و ذهن معرفتیاب را به چشمهسار دانایی میکشاند.
قلم ترجمان اندیشه و دژ مستحکم ذهنهای پرگوهر و ملجأ و مأمن استعدادهای سرشار از پویایی است. آنجا که چرخه تفکر با جوهر قلم بر نطع وجود به چرخش درنیاید آن تفکر را حیات نشاید و اثر نبخشاید؛ بل نوری است که به یکبار درخشیدن میگیرد و از خاطره دهر میجهد. شکوه و جلال فرهنگها در گرو اندوختههای قلمی است. هموست که سرچشمه پیدایش تمدنها، منشأ بیداری اندیشهها و مایه بسط آگاهی آدمی قرار میگیرد. هر اندیشهای اگر در قالب قلم نگنجد و در سطور نوشتار ننشیند ماندنی نمیشود. میزان فهم و درک و دامنه شناخت اندیشمندان در این حوزه معلوم میگردد، که در عبارتی گفتهاند: «عقولالفضلا فی اطراف اقلامها».