همه تجربهی چنین لحظهای را داشتهاند، «من نمیدانستم چه بگویم!» زمانهایی در زندگی همهی افراد وجود دارد که سکوت میکنند یا که از شرمساری غرق میشوند. در چنین وضعیتهایی افراد با شخصی یا یک موقعیت خاصی روبهرو میشوند و از آن تصوری ندارند که چگونه پاسخ دهند. ممکن است دوست، همکار یا غریبهای در محل کار یا در محیط خانواده در مقابل فرد قرار بگیرند و فرد را ناتوانا از صحبت کردن بکنند. گاهی اوقات در چنین موقعیتهایی که مسئلهی عشق، مرگ، صداقت و اعتقاد میتواند باشد افراد آشفته میشوند و نمیتوانند راهحلی بیابند. مارک ورنون برای حل این مشکل از فلسفه کمک گرفته زیرا فلسفه همیشه با سؤالات زندگی روبرو بوده و برای آنها به دنبال جواب بوده است.
کتاب آنچه نباید بگوییم... نوشتهی مارک ورنون در سال 2007 منتشر شد. این اثر سه هدف کلی دارد که طی آنها به افراد کمک میکند با کلامی درست و هوشمند صحبت کنند. هدف اول این کتاب توانمند ساختن خوانندگان کتاب به صادقانهتر صحبت کردن در موقعیتهای پراضطراب و استرسزا است و هدف دوم اثر ایجاد فضایی برای فکر کردن و به چالش کشیدن مشکلات شخصی است. هدف سوم کتاب «آنچه نباید بگوییم...» آشنا شدن با نظرهای فلسفی و استفاده از آنها در جهت بهبود کیفیت زندگی است. مارک ورنون در این اثر ازنظرهای بزرگانی همچون «ارسطو»، «آرتور شوپنهاور»، «فردریش نیچه» و «افلاطون» استفاده کرده زیرا معتقد است راهحل همهچیز در فلسفه است. او در مقدمهی کتاب دربارهی علت استفادهاش از نظریات فلاسفه گفته است: «زیرا فلسفه همواره در مورد پرسشهای زندگی بوده است. سقراط بود که برای نخستین بار پرسش چگونه زندگی کنیم را مطرح کرد. او سنتی را برپا داشت که از آن دوران تاکنون ادامه یافته است. این سنت، زندگی را همچون هنری میبیند، نه مشکلی که باید آن را حل کرد. تمرکز ویژه آن بر موضوع «وحدت با آگاهی» است. در این سنت چنین درک میشود که لحظاتی که ما حیرتزده و یا پریشانیم ــ کلمات را گمکردهایم ــ ارزشمندترین لحظات زندگی هستند. سپس انسانها هستند که خود را دربندِ محدودیتهای درکشان مییابند، و این ممکن است آنان را برای فهم بیشتر آماده کند.»
کتاب آنچه نباید بگوییم... شامل بیش از بیست فصل است و دربارهی ابعاد مختلف زندگی صحبت میکند. برخی از عنوانهای فصلهای این کتاب عبارتاند از «رفتن به تعطیلات»، «نیاز داشتن به پول»، «رویارویی با خودکشی»، «خشونت خانگی»، «بحران شخصی»، «مصرف مواد مخدر»، «کنار آمدن با خانوادهها». در ابتدای هرکدام از این فصلها بخشی به نام «آنچه ممکن است گفته شود» وجود دارد که طی آن نویسنده حرفهایی را که ممکن است در این موقعیتها زده شود را بیان میکند. او افکار احتمالی را روی کاغذ آورده تا به خوانندهی کتاب نشان دهد چه چیزی احتمالاً برای پاسخدهی در ذهنش شکل میگیرد. پسازاین قسمت در هر بخش، یک داستان تعریفشده تا موضوع اصلی فصل قابلدرک باشد. پسازاین روایتها قسمت «آنچه مطرح است» وجود دارد که نویسنده مسائل مربوط به عشق، روابط خانوادگی، دوستی و دشمنی را بازگو میکند. «آنچه نباید بگوییم» قسمت آخر هر فصل است که مارك ورنون توضیح میدهد در موقعیتهایی که ناتوان از صحبت و ارائه کلام درست هستیم چگونه باید همهچیز را تحت کنترل خودمان قرار دهیم و به بهترین شکل ممکن صحبت کنیم.
تنها عاشقان نیستند که ممکن است دلسرد شوند. امکان دارد دوستان نیز دلسرد بشوند. اما درحالیکه عاشقان، روابط خود را در اوج و در عذاب و اشک، تمام میکنند. سقوط دوستیها مانند خویشاوندی ترشرو که رفتهرفته پیرتر و بدجنستر میشود و فراموش میکند که بمیرد، ممکن است سالها لنگلنگان به حرکت خود ادامه دهد.
اگر از دوستان در این حالت بپرسید، میپذیرند که رابطهشان مدتهاست طعم خود را ازدستداده است. و یا کس دیگری یا دوستی که مانند آدامس به کف کفشش چسبیده است، با خوشحالی اعتراف میکند که آنان نوعی بیزاری را در خود میپرورانند، و باوجوداین عادتهای کهنه وابستگی بهسختی از میان میروند. کسان دیگری نیز هستند که تغییر کردهاند - گرچه فهرست کارتهایی که برای کریسمس میفرستند تغییر نکرده است. مدتهاست بیانات بیمعنای حسن نیت و علاقه از بین رفته است و آنان نمیدانند دیگر چه بگویند. چگونه میتوانند از شرش خلاص شوند؟
فریدریش نیچه، فیلسوف، دوستان اندکی داشت. نه به این دلیل که، آنچنانکه او را متهم میکردند، «آشفتهخاطر» و «انسان گریز» بود. بلکه وی از آن دسته افراد بود که برای او، کمترین، بیشترین است. دوستانش را بهدقت انتخاب میکرد، زیرا انتظاری بیشتر، تقریباً بهاندازهای که به آنان میبخشید. از آنان داشت. مشکل آنجا پیش میآید که اگر تنها رابطهای با شدت زیاد برقرار سازید، ممکن است احساساتی زندگی کنید، اما زندگیتان فاقد دایره گستردهای از دوستان دیرپا میشود که انسانهای آرامتر، از آنان لذت بیشتری میبرند. شناختتان آسان نخواهد بود. و یا بهعبارتدیگر، خیلی زود با موضوع تمام کردن روابط آشنا میشوید. نیچه، این مطلب را در پایان مقیاس اپرایی آموخت. او ریچارد واگنر موسیقیدان را در سال ۱۸۶۸ ملاقات کرد. در طی دوازده ماه، او به دوستی صمیمی تبدیلشده بود که علاقهای مجذوبکننده را احساس میکرد که حول محور تحسینی نشئه وار نسبت به موسیقی رهبر ارکستر میچرخید. نیچه در آن رابطه، امکان تعالی را یافت، ژرفایی از احساس که دوستش واگنر، خالق آن بود. نیچه در عوض، فلسفه موسیقیای که او را بهعنوان کاملترین تجسمش تصویر کرد به واگنر ارائه داد. درجایی که بزرگی اهمیت داشت، هیچکدام به فروتنی علاقه نشان نمیدادند.
با نگاهی بر عناوین فصلهای کتاب «آنچه نباید بگوییم...» متوجه میشویم این کتاب همهی جنبههای زندگی را پوشش میدهد. یکی از فصلهای کتاب «عاشق شدن» است که دربارهی اهمیت عشق و محبت حرف میزند و دوستی را گنجینهی بزرگی از انگیزه و اشتیاق میداند. در این فصل صحبتها و نظریههای «ارسطو» آورده شده است زیرا او بهعنوان اولین فیلسوفی که برای مفهوم دوستی تعریفی بیان کرد شناختهشده است. او دوستی را میلی که از سوی دو نفر ایجاد میشود بیان کرده است.
یکی از بخشهای دیگر کتاب با عنوان «پایان روابط» است که در این قسمت از کتاب نویسنده ازنظرهای «فردریش نیچه» استفاده کرده است. اندیشهها و سخنان «نیچه» دربارهی پایان دوستی در چند کتاب ازجمله حکمت شادان آمده و «ورنون» به آنها اشاره میکند. این دانشمند فلسفه براین باور بوده است دوستان به دو گروه تقسیم میشوند، گروه اول شبیه دایره هستند و گروه زیادی از مردم در اطراف آنها هستند. گروه دیگر شبیه نردبان هستند که از افراد و اطرافیانشان برای عبور و رسیدن به مراحل بعدی استفاده میکنند.
مارک ورنون روزنامهنگار، نویسنده و روانشناس اهل آمریکا متولد سال 1966 است. او تحصیلاتش را در رشتهی الهیات در دانشگاه آکسفورد، رشتهی فیزیک در دانشگاه دورهام و رشتهی فلسفه در دانشگاه وارویک به سرانجام رسانده است. «ورنون» در نشریات و روزنامههای مختلفی ازجمله گاردین، مجلهی فلسفه، Financial Times، و New Statesman مشغول به کار بوده و با الهام از فلسفه چند کتاب نگاشته است. ازجمله آثار دیگر او که به فارسی ترجمهشده میتوان کتاب «42 اندیشه ناب» را نام برد که دربارهی راهورسم زندگی و فلسفهی خوشبختی است.
کتاب «آنچه نباید بگوییم» را «مرجان اندرودی» به فارسی ترجمه کرده و «انتشارات البرز» آن را در سال 1389 منتشر کرده است. نسخهی الکترونیک کتاب «آنچه نباید بگوییم» در همین صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است. از کتابهای دیگر ترجمهشدهی «مرجان اندرودی» میتوان به «بهترین باشید» اثر «کاترین لی» و «قدرت تمرکز، دستیابی قطعی به توفیقهای شخصی و شغلی» اثر «جک کنفیلد» اشاره کرد که کتاب الکترونیکی آنها نیز در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۳۷ مگابایت |
تعداد صفحات | 280 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۹:۲۰:۰۰ |
نویسنده | مارک ورنون |
مترجم | مرجان اندرودی |
ناشر | انتشارات البرز |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | What not to say:finding to right words at difficult moment |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۵/۰۳/۲۵ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
کتاب موضوع جالبی داره که قطعا مفید هست، اما درک مطلب و ارتباط برقرار کردن با کتاب واقعا سخته برام! فکر میکنم مشکل از ترجمه ضعیف هستش
ترجمه واقعا بی کیفیت ، و خود کتاب هم از هر دری چند تا چیز بدیهی گفته بود از نظر من ارزش وقت گذاشتن نداره
ترجمه بسیار بد اخه این چ طرز ترجمه است بلد نیستی نکن مگه مجبوری!!!
کتاب را خوندم، مطالبش کنگ و غیر قابل فهم هست... به نظر ترجمه زیاد خوب نیست... ???
ترجمه کاملا بدی داره. مطالبش انچنان جالب نیست
همش در مورد انواع دوستی توضیح داده بود
ترجمه خوبی نداره!
کتاببه که ارزش خواندن داره ...
چرا نمونه نداره؟
جالب و آموزنده