«تلفنها را خاموش کنیم، هر آن چه ناگفته در جیب دل داریم بیرون بیاوریم و به حضور، چشم در چشم، نام یکدیگر را صدا کنیم». این تمام چیزی است که «سجاد افشاریان» تلاش کرده در مجموعه شعر «اسکارلت دههی شصت» بگوید. همانطور که خودش در ابتدای کتاب گفته است، هر انسانی که در این آب و خاک زندگی میکند، درون خود شعرهای بیشماری دارد، از خیام و سعدی گرفته تا شاملو و اخوان. به یادآوردن پارهای شعر که زمانی به عمق جانمان نشسته و با آنها خاطراتی داریم، قند در دلمان آب میکند و هربار با شنیدن آنها، آن لحظهها را زندگی میکنیم. او معتقد است که نباید نسبت به زندگی و اطرافیانمان بیتفاوت باشیم. شاید ما فردا در این دنیا نباشیم، اما عزیزانمان که هستند و میمانند. پس بهخاطر تمام کسانی که در زندگیمان ارزش و جایگاهی دارند، باید حرفهایمان را صادقانه و بیپرده بزنیم و احساسات و عواطف خود را نه به دوستان، که به شهر و دیار و تمام داشتههایش نشان دهیم. اسکارلت دهه شصت پس از انتشار با استقبال زیادی از محافل ادبی و مخاطبان همراه بوده است.
یک صندلی راحتی کنار پنجره، فنجانی چای و اسکارلت دهه شصت در دست، بعدازظهری آرام و کمنظیر میسازد. با همان چند شعر اول این کتاب میتوان چشمها را بست و به رویایی دوستداشتنی و شاید دور رفت. این کتاب شعر شامل پنجاه و شعر قطعه شعر است که نام خاصی ندارند و فقط با ردیف اعداد مشخص شدهاند. شاید همین نوع نامگذاری به معنای باز بودن محتوا و معنای این اشعار باشد. افشاریان اصراری ندارد مخاطبش را اسیر عنوانهای شخصیسازی شده کند. هر کس میتواند از دریچهی نگاه خودش، برداشت متفاوتی از هر شعر داشته باشد. درونمایهی بیشتر اشعار اسکارلت دههی شصت، عاشقانه و احساسی است. افشاریان عواطف را چنان توصیف میکند که مخاطب بهخوبی غرق آن میشود و حتی لحظاتی به زندگی و تجربیات شخصی خود برمیگردد. خواندن اشعار افشاریان میتواند خاطراتی را زنده کند که شاید مدتهاست از یاد رفتهاند و حس و حال آن لحظات را فراموش کردهایم. اشعار در قالب نو سروده شدهاند و وزن و قافیهی مشخصی ندارند. جملات کوتاه هستند و شعرها هم چندان طولانی سروده نشدهاند. مخاطب میتواند بدون این که ملول و خسته شود، هر شعر را کامل بخواند و به عمق پیام شاعر پی ببرد.
تعبیرهای خلاقانه و ترکیبات جدید، ویژگی اصلی این اثر است. افشاریان با تمام ذوق ادبی و شاعری خود توانسته مضامینی جدید در شعرهایش خلق کند که حال و هوایی تازه به دنیای شعر و ادبیات مدرن فارسی داده است. اشعار این شاعر جوان از دل برمیآید و شاید به همین دلیل باشد که به همان سادگی و صداقت هم به دل مینشیند. در سرودههای افشاریان، ردپایی از کلیشههای شاعران امروزی دیده نمیشود. او کلمات را خلق میکند و اثری زنده و با هویت مینویسد. میتوان بهجرات گفت که اشعار این کتاب، از لحاظ معنایی پخته و دوستداشتنی هستند. به کاربردن کلمات جدید و همنشینی غریب برخی اصطلاحات، فضایی متفاوت و جذاب در کتاب ایجاد کرده است، تاجایی که گاهی بیشتر شبیه به کاریکلماتورهایی خلاقانه و خواندنی میشوند و تاثیر بیشتری روی مخاطب میگذارند. با این حال که شاعر از ذوق هنری و ادبی بالایی برخوردار است، اصراری ندارد شعرش پیچیده و پرتکلف باشد. او از صور خیال و آرایههای ادبی تاجایی استفاده میکند که به زیبایی کلام و درک بهتر اشعارش کمک کند. ارتباط معنایی و مفهومی میان کلمات و عناصر شعر چیزی است که در این کتاب دیده میشود و یکی از اهداف شاعر هم همین معناگرایی است. افشاریان توانسته در شعرش فضای استعاری قوی و تاثیرگذاری ایجاد کند. نمونهی چنین تکنیکی، کمتر در شعر نوی مدرن در ادبیات ایران دیده شده است. شخصیتها و عناصر این اشعار امروزی و ملموس هستند و به همین دلیل است که مخاطب بهراحتی آنها را درک میکند و از آنها تاثیر میگیرد. شخصیتهای شعر افشاریان، گاهی خود او هستند، گاهی مردم و گاهی هم جامعه. به این ترتیب او توانسته فضایی ایجاد کند که در آن همه به هم مرتبط هستند و برخی واقعیتهای زندگی و جامعه هم در آنها بیان میشود. او حتی در این راه، از زبان طنزی ظریف و نیشدار هم استفاده کرده است.
سجاد افشاریان غریبه نیست. او پیش از این که در فیلمها و سریالهای «برادر جان»، «نجوا»، «حبیب آقا» و «مفت آقا» بازی کند، سرپرست نویسندگان برنامهی «خندوانه» بوده و در گروه نویسندگان سریال «شمسالعماره» هم حضور داشته است. فقط بازیگری و نویسندگی نیست؛ او مدیریت گروه موسیقی «بمرانی» را هم بر عهده دارد. کتاب شعر اسکارلت دههی شصت اولین تجربهی این هنرمند جوان و پرکار در زمینهی شعر و ادبیات است. برخی شعرها و اصطلاحات این کتاب آنقدر در نمایشها و اجراهای مختلف استفاده شده که برای خیلی از مخاطبان، خواندن این کتاب شعر، بازتابی از همان صحنهها و اجراهاست.
در بخشی از کتاب اسکارلت دههی شصت میخوانیم
چه خوب شد که جنگ شد
چه خوب شد
شراب هم چند سالی بعدتر
فرانسوی شد
سفید شد
چه خوب شد که در نبودِ مردان دههی پنجاه
معاشرت چشمهات نصیب من شد
من فاتح مستِ تمام جنگهای پشت سرم بودم
غمگینترین مردی برای تمام فصول
صبح که شد
دستت را به آغوش دستهام میسپارم
و راهی شیراز میشوم
من دلتنگِ
نارنجهای بیبهارِ شهرِ بیتو شدهام
......
من با تو قدیمیترین میشوم
رفاقتمان شأن رفیق میگیرد
کوچهها کاهگلی میشوند
پرچیندارِ انارهای ترکخورده
من با تو حافظ شیراز میشوم
ناب میشوم
بیست و چند سالی دلشوره میشود
مثل آن موقعها که معالی آباد، هنوز آباد نبود
چشمهات را که به خنده وا میدارم،
فاتحترین جنگجوی تاریخ میشوم
با تو که حرف میزنم،
هر لحظه منتظرم ساعدی در کافه را باز کند
و کافهچی صدایم کند تلفن دارید آقا
با چشمهام بپرسم و آهسته جواب دهد
خانوم فرخزاد...
من با تو غریقنجاتِ خاطراتی میشوم
که بیتو لحظهای امانم نمیدهند
نقد و بررسی کتاب اسکارلت دهه شصت که در بالا آمده، فرصت مطالعه و انتخابی درست را در اختیار شما میگذارد. نسخهی الکترونیکی این کتاب در قالب pdf از طریق وبسایت فیدیبو و یا اپلیکیشن آن، بهآسانی قابل خریداری و دانلود است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 200.۸۳ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 104 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۳:۲۸:۰۰ |
نویسنده | سجاد افشاریان |
ناشر | نشر چشمه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۰۶/۲۶ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
قیمت چاپی | 32,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
بیمورد و خالی از شاعرانگی. بیشتر انباشته از ذوقزدگیهای یک بچه دبیرستانی بود که فکر میکند اولین جملههایی که، به عنوان شعر، یکی یکی بینشان اینتر زده و رفته خط بعد، عجب مالامال از نبوغ و استعدادند و تخیلات تصویری و زبانی دم دستی و نخنماش چه شق القمری است. دست مریزادی هم به نشر چشمه (و احتمالا بشود فیدیبو را هم شریک جرم دانست)، بابت این رسمالخط پر غلط و غیریکنواخت و این همه بدیهیات املاییِ رعایت نشده.
بنظرم این کتاب رو حتما با صدای خود آقای افشاریان صوتی تهیه کنید.عالی خواهد شد.
در یک کلام عااالی ??
خواستم از روی نظرات تصمیم به خریدن بگیرم که دیدم چه پارادوکس عظیمی هست بینشون. یه عده عالی و بی نظیر.یه تعداد بی معنی و تهی.بالاخره کدوم؟
عبارات بعضا پوچ و کممعناست و بیشتر اغراق و تظاهر بهنظر میآمدند. غلط های املایی هم آزاردهنده بودند..
فراغ بهترین وسیله است تا تو خودت بشی، با افشاریان این فراغ تبدیل به شرابی میشه که نه تنها تسکین درد میکنه، بلکه باعث سرمستی میشه
نه میشه گفت در یک کلام عالی و نه میشه گفت بی مورد و خالی از شاعرانگی.
خیلی خوب بود، خیلی خیلی ولی اگه با ادبیات شعری اشنا نیستین، نخونین
پرفورمنس که بی نظیر بود و کتاب بی نظیر تر. پر از حس قشنگ. و سجاد افشاریان عزیز و خالص که باعث افتخاره❤?
عاشقانه و تکرارناشدنی?