
افسانهها افسونگرند. آدمی با هر پایه و مایهی علمی و در هر سن و سال، به شنیدن افسانه و خواندن داستانهای جن و پری گرایش دارد. حتی آنان که به اقتضای سن و موقعیت اجتماعی و احراز رتبهای از فرزانگی، در جمع و به ظاهر، افسانه ها را کودکانه و غیر جدی میشمارند و اصطلاحاً با دست پس می زنند، در خلوت یا نشستهای دوستانه، آن را با پا پیش میکشند و افسانه را نَقل و نُقل محفل خود میکنند. افسانه بر خلاف داستان و رمان ، قائل به منطق روایی نیست. هر اتفاق و حادثه ای ولو غیر معقول و باورناپذیر، در افسانه امکان-پذیر و حتی لازم و خواستنی است. تنها توقع مخاطب افسانه - علاوه بر جاذبههای معمول هر روایت داستانی – پایان شیرین یا به تعبیر فرنگیها «Happy End» است. شنونده و خوانندهی افسانه، حتی از کشته شدن قهرمان قصه نگرانی ندارد چون به تجربه میداند که تا پیش از پایان افسانه، یک اکسیر جادویی یا یک ورد شفا بخش باعث زنده شدن دوبارهی قهرمان می شود. افسانهها و داستانهای قدیمی برای بسیاری از ما حسی نوستالژیک به همراه دارد؛ حسیکه میگوید باید منتظر شنیدن داستان یا افسانهای باشیم که گاهی ما را سالها و قرنها به گذشته میبرد و حسی مشترک میان ما و گذشتگانمان تداعی میکند و گاه شرح حالی از انسانی نامعلوم پیش رویمان میگذارد که در فضا و زمانی نامشخص، روایتگر حکمتی برای ماست. این افسانهها به هر شکل و شیوهی روایی، در دو عامل مشترک هستند. نخست، بودن خداوند و ناظر بودن او بر اعمال ما که به صورتی مشترک و با بیان عبارت «یکی بود یکی نبود» همواره بیان میشده است و دیگری عبارت «کلاغه به خونهش نرسید» در پایان هر داستان و افسانه که عنوان میکند با به پایان رسیدن این داستان، حکایت زندگی انسانی و کسب تجربه و شنیدن، کماکان باقیست. «غلاغه به خونهش نرسید» اثر ابوالفضل زرویی نصرآباد، طنز پرداز نامی معاصر نیز با نگاهی به این دو عنصر مشترک در افسانه-های و قصههای کهن ایران و جهان و با طنزی نرم و لطیف آکنده با هجو نوشته شده است که عمدهی این هجویات، به نگاه انتقادی زرویی به مناسبات مادی و اجتماعی در زندگی معاصر ما در جامعهی شهری باز میگردد. زرویی در این اثر روایتهای طنزآمیز خود از افسانههای ماندگار نقل شده به صورت دهان به دهان و مکتوب را پس از سالها مطالعه روی افسانهها و مَثَلهای فرهنگها و کشورهای مختلف جهان به صورت متون هجوآمیز و خلق نقیضه بر آن افسانهها ایجاد کرده است. به عبارت دیگر وی کوشیده تا دغدغهها، آرزوها و اشتباهات انسان امروز را به صورتی طنزآمیز و در قالب افسانه-هایی مدرن بازنویسی کند. بر پایهی این نگاه در این اثر، هر مخاطب به فراخور قومیت یا ملّیت خود، ریشههای مشترک فرهنگی با دیگر ملل و اقوام را می-جوید و در نگاهی طنزآمیز و هجوآلود، نسبت زندگی فعلی خود با آن افسانه و غایتش را کشف میکند. شخصیتهای خلق شده در این اثر، توسط زرویی و به شکل و شمایل سنتی و قدیمی انتخاب شدهاند؛ با این حال به شدت مدرن و امروزی به نظر میرسند. افسانهی دختری که با استفاده از اینترنت و «چَت» در «مَسنجر» دنبال شوهر میگردد، شاهزادهای که به قاچاق کالا مشغول است، شترمرغی که پرواز میکند و جعبهی سیاه هم دارد، نمونههایی از این افسانههاست که میتوان روایتی طنزآمیز و البته حکمتآمیز از آنها در این اثر جستجو کرد. نگاه زرویی گاه در این اثر از طنز تلخ اجتماعی به سمت خلق موقعیتهایی هجوآلود نیز گسترش پیدا کرده است که در صورت رهایی از خندیدن به موقعیت و شخصیت خلق شده، شاید بتوان فرصت اندیشیدن به آن را نیز پیدا کرد. داستان مرد جوانی که یک روز برمیخیزد و میبیند یک «دُم» واقعی درآورده، یا سرگذشت جوان نیکوکاری که به خاطر دعای خیر پیرزنی، هر روز صبح با رنج و مرارت بسیار، تخم طلا میگذارد، از این دست افسانههاست. در کتاب سخنگوی "غلاغه به خونهش نرسید" با صدای گرم و گیرای نیما رئیسی و موسیقی مهدی زارع، فرصت همراهی با طنازیهای زرویی نصرآباد به نوعی دلنشینتر و به یادماندنیتر فراهم آمده است.
| فرمت محتوا | mp۳ |
| حجم | 798.۷۲ مگابایت |
| مدت زمان | ۰۶:۴۱:۳۲ |
| نویسنده | ابوالفضل زرویی نصرآباد |
| گوینده | نیما رئیسی |
| آهنگساز | مهدی زارع |
| ناشر | نوین کتاب |
| زبان | فارسی |
| تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۰۶/۰۶ |
| قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |