کتاب «داستانهای شرلوک هلمز : بیماری در خانه ۳۳» نوشته سر آرتور کانن دویل (۱۹۳۰- ۱۸۵۹) چشمپزشک و نویسنده مشهور اسکاتلندی است.
ماجراهای شرلوک هلمز سهم مهمی در مجموعه کتابهای ادبیات کلاسیک جهان دارد.
دویل شخصیت هلمز را از شخصیت یک جراح اهل ادینبورد بنام جوزف بل الهام گرفت. بل میتوانست با دیدن ظاهر مردم از شخصیت درونی آنها آگاه شود. شرلوک هلمز، با دید تیز و شم کارآگاهی قوی خود، زودتر از دیگران به قلب معماهای جنایی میرسد و دکتر واتسون پزشک بازنشسته ارتش، بهترین یار و یاور هلمز در این ماجراهاست.
این دو همراه هم و با حل معماهای پیچیده و مبهم جنایی و تسلیم جنایتکاران به دست عدالت، به نسلهای مختلف خوانندگان این داستانها لذت میبخشند.
در سطرهای آغازین کتاب «بیماری در خانه» میخوانیم:
«تمام روز باران باريده بود. دکتر واتسون کنار آتش روی صندلی حلقه زده بود تا گرم شود.
شــرلوک هلمز هم مقابل دکتر واتســون روی صندلی ديگری نشسته بود و خشنود به نظر نمیرســید. هر وقت هلمــز درگیر حل يک معمای جنايی نبود، دچار اين حالت میشد. به فکر فرو میرفت و ناراحت بود. با اينکه دکتر واتســون کمی پول در بانک داشــت اما برنامهريزی برای تعطیلاتش را به تعويق انداخته بود.
هلمز گفت: «حق با توست واتسون، اين بدترين شــکل تمام کردن جنگ اســت»!
دکتر واتسـون جــواب داد: «بله، همینطور است»! گیج و سردرگم گفت: «چطوری اينکار را انجام میدهی، هلمز؟ من يک کلمه حرف نزدم. اما تو فکرم را خواندی»! هلمز از ته دل خنديد و جواب داد: «مدتی قبل روزنامه را روی زمین پرت کردی و ســخت به فکر فرو رفتی. بعد بدون فکر آرام گرفتی.»
سـپس به تصويری که جديدا از ژنرال گوردن قاب کردهايم، خیره شدی. نگاهت روی پرترهی بدون قاب هنری ورد بیچر رفت که روی کتابهاست و شروع به فکر کردن کردی.
به ديوار نگاه کردی و فهمیدم داری به اين فکر میکنی که چه خوب میشد تصوير هنری ورد بیچر را هم قاب کنیم و در کنار تصوير ژنرال گوردن روی ديوار نصب کنیم.»