«پایانهای ضروری» یکی از آثار نویسندهی کتابهای روانشناسی و روابط اجتماعی، «هنری کلاود»، است. او در این کتاب نشان میدهد که چرا باید گاهی به بعضی از کارها و عادتها پایان داد یا حتی در صورت لزوم افرادی را از زندگی حذف کرد. کتاب پایانهای ضروری با ترجمهی «اکرم کرمی» در سال 93 در انتشارات صابرین منتشر شده است.
این کتاب به یکی از مهمترین مسائلی میپردازد که زندگی افراد زیادی را تحت تاثیر خود قرار داده و کمتر کسی هم از آن اطلاع دارد: پایان دادن به کارهایی که همین امروز باید آنها را کنار بگذارید. اگر امروز در کار و زندگی شخصی خود به بعضی کارها پایان ندهید، میتواند برنامهها و طرحهای فردا را به هم بزند. افرادی هستند که به راحتی به کارهایی که مانع پیشرفتشان میشود، پایان میدهند. اما در مقابل کسانی هم وجود دارند که انجام چنین کاری برایشان دشوار و غیرممکن به نظر میرسد.
در این کتاب خواهید دید که به پایان رسیدن بخشی از قانون هستی و جهان است. باید بتوانیم در زندگی فردی و اجتماعی با آن روبهرو شویم، در غیر این صورت راکد و ایستا میمانیم و از بین میرویم. پایان گرفتن جدا شدن بخشی جدانشدنی از زندگی است. بیتردید تشخیص این که چه چیزهایی باید کنار گذاشته شوند، به پیشرفت شما کمک میکند و مانع خیلی از شکستها و ناکامیها هم خواهد شد.
این کتاب اینجاست تا شما را با انواع گوناگون جدایی و پایان آشنا کند. با مطالعهی این کتاب یاد میگیرید که چطور این تشخیص دهید چه چیزهایی را باید کنار بگذارید. به علاوه، راهکارهای موثر برای مقابله با آنها را هم میآموزید. به این ترتیب خیلی زود متوجه میشوید که هنوز جای امیدواری هست و بسیاری از مشکلات کاری و فردی مایوس کننده در واقع ناشی از این است که نتوانستهاید تشخیص دهید کجا میتوان امیدوار بود و کجا نمیتوان، و یا این که نتوانستهاید راهکار مناسب برای رسیدن به هدف را بشناسید.
فصل اول، پایان دادن:کار مثبت شروع نمیشود، مگر این که به کار منفی پایان دهیم.
فصل دوم، هرس کردن: رشد و بالندگی مشروط به زدودن ناخواستهها است.
فصل سوم، پذیرش پایانهای ضروری به عنوان یک اصل: فصول گوناگون زندگی را وارد جهانبینی خود کنید.
فصل چهارم، به هنجار شدن رکود و ایستایی: درد هدفدار و درد بیهدف.
فصل پنجم، رسیدن به لحظهی هرس کردن و اصلاح: واقعبینی، ناامیدی و نیرو گرفتن.
فصل ششم، امید در مقابل آرزو: تفاوت بین آن چه ارزش اصلاح شدن دارد و آن چه باید پایان یابد.
فصل هفتم، دانا، نادان و شرور: چه نوع آدمی در خورِ اعتماد شماست؟
فصل هشتم، ایجاد اضطرار: کسب انگیزه برای تغییر.
فصل نهم، مقاومت: چگونه بر موانع درونی و بیرونی غلبه کنیم؟
فصل دهم، دیگر آدم بدی نباشید: تصمیمگیری را به طرف مقابل واگذار کنید.
فصل یازدهم، گفتوگوهای سخت: راهکارهای خوب برای پایانهای ضروری.
فصل دوازدهم، غم و اندوه خود را لمس کنید: هضم پایانهای ضروری.
فصل سیزدهم، حفظ منابع: آنچه منابع و امکانات شما را تحلیل میبرد.
نتیجهگیری: همه چیز رو به سوی آینده دارد.
دوباره آن احساس ناخوشایند به سراغش آمد. این اواخر متوجه شده بود که هر روز صبح، در زمان معینی این احساس به سراغش میآید. در واقع هر وقت وارد محوطه پارکینگ اداره میشد و ماشین را خاموش میکرد که به دنبال آن رادیو هم خاموش میشد و میخواست در را باز کند، این حس ناخوشایند در درونش جان میگرفت. دیگر نمیتوانست وجود آن را انکار کند؛ او دوست نداشت به محل کارش برود.
او در درون خود حس سنگینی داشت که بر خلاف طبیعتش بود. استفن از آن دسته آدمهایی بود که در هر کاری پیش قدم میشوند. وقتی بچه بود جلوتر از همه به سمت دشت میدوید؛ در کارهای گروهی نخستین کسی بود که میگفت: «بیاید این کار را بکنیم» ؛ در بحرانهای کاری او بود که توپ را میگرفت و بیتوجه به موانع سر راه به جلو میدوید. او طبیعتی مشتاق داشت و در زندگی گیری نداشت، اما باید اعتراف میکرد که این اواخر هر روز صبح بعد از پارک کردن ماشینش در محوطه اداره، هیچ انگیزهای برای کار کردن نداشت. حالا اشتیاق گذشته جای خود را به غصه داده بود؛ احساسی که پیش از این در او سابقه نداشت و مانع میشد انگیزهای در او ایجاد شود.
اما آن روز صبح مثل همیشه سعی نکرد به زور در حوضچه خوشبینیاش شیرجه برود. در عوض دوباره ماشین را روشن کرد و به طرف پارکی رفت که هر روز سر راهش از آن میگذشت. در پارک جای مناسبی پیدا کرد که بتواند راحت فکر کند.
وقتی آرام گرفت، متوجه دو نکته شد. نخست اینکه مدتها نتوانسته بود فکر کند. این چند سال اخیر که سکان هدایت شرکت را در دست گرفته بود، آن قدر درگیر شده بود که فرصت تامل و فکر کردن برایش باقی نمانده بود. او به دلیل نیاز مبرم شرکت فقط سخت کار کرده بود. شرکتی که به شدت دوستش داشت و فکر میکرد خانه همیشگیاش خواهد بود، دیگر مسیر مورد نظر او را طی نمیکرد. در واقع بیش از یک سال بود که از پیشرفت بازمانده بود و گویا قصد پیشروی هم نداشت. رگ حیات شرکت خشک شده بود و انجام کار در آن جنبه تکلیف پیدا کرده بود؛ نه کاری که در ابتدا به آن عشق میورزید. بله، ماه عسل و دوران طلایی و خوش به پایان رسیده بود. حالا دیگر کارهای شرکت در نظرش چالشی بود که باید خود را با آن درگیر میکرد. وضعیت کنونی او همین بود.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۶۶ مگابایت |
تعداد صفحات | 259 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۸:۳۸:۰۰ |
نویسنده | هنری کلاود |
مترجم | اکرم کرمی |
ناشر | انتشارات صابرین |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Necessary endings: the employees, businesses, and relationships that all of us have to give up in or |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۰۵/۱۸ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
قیمت چاپی | 93,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
بسیاری مسائل وجود دارد که ما در ناخودآگاه ذهن خود به آن واقفیم اما ترس از روبرو شدن با آنها جلوی تصمیمگیری به موقع و لازم را میگیرد. در این کتاب با مسائلی که به واقع باید با آنها روبرو شد و به آنها پایان داد مواجه میشویم و این رو در رویی آشکار سبب افزایش آگاهی و قدرت تصمیمگیری ما میشود.
ترس از رو به رو شدن با واقعیت و یا حتی ترس از قضاوت دیگران باعث میشه در اکثر مواقع بار اضافه با خودمون اینطرف و اونطرف بکشیم با توجه به اینکه به اضافه بودن و دست و پاگیر بودنشون ایمان داریم. این کتاب یاد میده کدوم یک از این بارهای اضافه رو میشه احیا ککرد و کدوم قابل احیا نیست و باید رها کرد...
کتاب خیلی خوبی هست میتونه راه زندگی آدمو عوض کنه میتونه بن بستهایی که سالهاست توش موندیم و تقلا میکنیم را برامون روشن کنه , میتونه باعث برانگیختگی و حرکت بشه ,میتونه یک پایان برای تصمیمهایی که هیچ وقت نمیتونستم بگیریم و همیشه ازش ترس داشتیم باشه,.
به پیشنهاد دوستی عزیز که به دانایی اش ایمان دارم برای حل مشکلی که گریبانگیرم هست این کتاب را خواندم و یک سری واقعیت ها رو که قبل از این سخت ترین موضوعات غیرقابل ذهن من بودن پذیرفته شدن...و باز هم تو شرایط روحی نامناسب به سراغ خواندنش میرم...
خیلی وقتا نمی تونیم با افراد یا چیزای ناکارآمد توی زندگی مون خداحافظی کنیم ، در مورد اهمیت و جسارت اینکار صحبت میکنه البته ترجمه روان و محتوای گیرایی هم داره.
خواندن این کتاب را به همه پیشنهاد میکنم، خیلی جالبه...
به یکی از ضروریترین نکات، «پایان دادن» در زندگی و کار اشاره کرده و توصیه میکنم مطالعه کنید.
بسیار عالیه... اگر بیست سال پیش همچین کتابی خونده بودم زندگیم در زمینه روابط شخصی خیلی بهتر می شد.
یک کتاب زندگی تغییر بده هست..... با مطالعه کتاب شهامت و جسارت پیدا میکنید.
یکی از بهترین کتاب های کاربردی است که در زندگی برای همه لازمه