
کتاب پانزده گفتار
نسخه الکترونیک کتاب پانزده گفتار به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق فیدیبو به صورت کاملا قانونی در دسترس است.
فقط قابل استفاده در اپلیکیشنهای iOS | Android | Windows فیدیبو
درباره کتاب پانزده گفتار
اسلام و نیازهای جهان امروز. پس چنین فرض شده است که جهان امروز نیازهایی دارد. در جهان امروز نیازهایی وجود دارد، آنهم در سطح جهانی نه در سطح مثلاً ملی و قومی یا فردی. و ثانیا خود به خود به ذهن شنونده محترم، این مطلب خواهد آمد که وقتی گفته میشود «اسلام و نیازهای جهانی» گوینده میخواهد درباره این مطلب سخن بگوید که یک سلسله نیازمندیها و دردمندیها در سطح جهانی و با مقیاس جهانی وجود دارد و این اسلام است تنها قدرتی که میتواند این نیازهای جهانی را رفع کند و این دردمندیهای جهانی را شفا بخشد.
بخشی از کتاب پانزده گفتار
اسلام و نیازهای جهان امروز
الحمد للّه ربّ العالمین بارئ الخلائق اجمعین و الصلوه و السلام علی عبداللّه و رسوله و حبیبه و صفیه سیدنا و نبینا و مولانا ابی القاسم محمّد صلی الله علیه و آله و علی اله الطیبین الطاهرین المعصومین اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم.
اصل نیاز
زیست شناسها می گویند در اعضا و جوارح پیکره یک موجود زنده، هر عضوی تا وقتی قانون خلقت به او اجازه بقا می دهد که آن عضو مفید و موثر و مورد نیاز باشد. همینکه این عضو از اثر افتاد و دیگر مورد نیاز نبود، دستگاه منظمِ خودکار هدایت شده خلقت آن را حذف می کند، می گوید وجود تو دیگر مورد نیاز نیست باید بروی. در اقتصاد هم همیشه آن کالایی می تواند باقی بماند و در بازار عرض وجود کند که مورد نیاز باشد.
در اجتماع که بحث مورد نظر ماست این قانون حکمفرماست. هرچیزی که مورد نیاز اجتماع و مفید به حال اجتماع باشد و اجتماع را به سوی خیر و تکامل هدایت کند، در نظام خلقت باقی و برای اجتماع بشر محفوظ می ماند. و اگر مورد نیاز نبود، با قسر و زور و جبر نمی توان نگهداریش کرد. قانون خداست. اگر قرآن می گوید: اِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکرَ وَ اِنّا لَهُ لَحافِظونَ(۲) به دلالت التزامی این جور می خواهد بگوید: این قرآن همیشه مورد نیاز بشر خواهد بود، بنابراین ما همیشه آن را محفوظ نگه خواهیم داشت. درست است، ما و شما وظیفه داریم، بسیار وظیفه سنگینی داریم ولی یک مطلب هست: اگر اسلام در ذات و طبیعت خودش این قدرت را نداشته باشد که نیازهای جهان بشری را رفع کند، اگر دوای درد بشر نباشد، ما و شما و هزاران حسینیه های ارشاد بخواهند به زور نگهش دارند، امکان ندارد (القسر لایدوم). ولی اگر اسلام این قدرت و توانایی را داشته باشد باقی می ماند. تنها وظیفه ای که ما داریم این است که این احساس احتیاج را در بشر بیدار کنیم و این امرِ مورد نیاز را به این بشر محتاج عرضه بداریم. نقش حسینیه های ارشاد و امثال آن این است که این احساس احتیاج را در بشر بیدار کند، آگاهش کند، متوجهش نماید که تو به اسلام محتاجی، بعد اسلام را عاری از هر پیرایه ای به او عرضه بدارد. دیگر همان کافی است، نمی خواهد ما و شما نگهدارش باشیم، او خودش جای خودش را باز می کند.
سخن پیامبر صلی الله علیه و آله
نیاز بشر امروز
نفاق، بزرگترین پدیده عصر ما
ایمان، پایه همه مقدسات
ریشه رویگردانی از دین در اعصار اخیر
بشر دارای غرایز مختلف است، دارای نیازها و احتیاجات مختلف است و تمام این احتیاجها و نیازها از طبیعت و فطرتش سرچشمه می گیرد. اگر شما همه این نیازهای فردی و اجتماعی بشر را هماهنگ با یکدیگر اشباع کنید، بشر دنبال تمام امور فطری خودش می رود. ولی گاهی میان غریزه های مختلف، میان نیازهای مختلف جنگ انداخته می شود. فرض کنید یکی از نیازهای طبیعی بشر نیاز جنسی است. یکی هم نیاز روحی و باطنی است. شما اگر این دو نیاز را در حد خود اشباع و ارضا کنید اشکالی پیش نمی آید. ولی یک وقت می آیید میان ایندو جنگ می اندازید؛ توهمی می کنید، می گویید یا من باید از غریزه دینی و از دینم صرف نظر کنم، غریزه جنسی را اشباع کنم، زن بگیرم، متاهل بشوم؛ و یا اینکه برعکس، دنبال غریزه دینی بروم، خودم را آلوده به ارضای این غریزه نکنم. اینجا ناچار یکی از دو غریزه از میان می رود؛ یا شما دنبال آن می روید این را مریض می کنید، یا دنبال این می روید آن را مریض می کنید. همین طور اگر میان غریزه علم و یک غریزه دیگر جنگ بیندازید. یا اگر شما بخواهید میان غریزه مال ـ که یک غریزه است برای بشرـ و یکی از غرایز دیگر جنگ بیندازید تشویش پیدا می شود. اگر غریزه احترام در میان اجتماع را با یک غریزه دیگر، علم یا دین یا اخلاق، جنگ بیندازید همین جور است. شکست دینها در دنیا زیر سر کسانی است که میان دین و سایر نیازهای بشری جنگ انداختند. و ما بیش از هر جای دیگر غرامت اشتباه جناب کلیسا را باید بپردازیم. این کلیسا بود که ـ به قول نویسنده ای ـ حتی میان عبادات و معاملات تفکیک کرد، گفت عبادات به یک دنیا بستگی دارد، معاملات به دنیای دیگری؛ تو یا باید به آن دنیا بروی با عبادات یا باید به این دنیا بروی با معاملات.
اشتباهات کلیسا
تاثیر اسلام در تمدن اروپا
۲. برای عقل در حریم دین حق قائل شدند؛ گفتند آن مسائلی از مسائل دینی و اصول دینی که ضد عقل است طردکردنی است، باید دورش افکند.
۳. موضوع عمل و توجه به معاش و سعی و کار، آنهم به حد اعلی، به تعبیر قرآن جهاد و سخت کوشی و اینکه بهبود معاش هم عبادت است.
این سه اصل هر سه مستقیم از اسلام گرفته شد. بعد از جنگهای صلیبی و تماس شرق و غرب، بعد از آنکه با ارزشهای اسلامی آشنا شدند این سه اصل را از اسلام گرفتند و به نام اصلاحات در دین مسیح وارد کردند گو اینکه هنوز اینها را ـ مخصوصا آن بخش اول را ـ به طور کامل نتوانسته اند رعایت کنند.
گاهی در کتابهای تاریخ تمدن می خوانیم که یکی از علل تمدن اروپایی پیدایش مذهب پروتستان است. مذهب پروتستان مولود برخورد مسیحیت با اسلام و اقتباس اصول اوّلی اسلام است. یک علت اساسی و عمده تمدن اروپایی پیدایش مذهب پروتستان است؛ یعنی این اسلام است که مستقیما در سرنوشت تمدن اروپایی تاثیر داشته است. حالا بعد چه دسیسه هایی از طرف خود آنها به کار رفت، مستقیم یا غیرمستقیم، که افکار پلید خودشان را به ما دادند، جایشان را با ما عوض کردند، آنجایی که ما بودیم آنها آمدند، جایی که آنها بودند ما را بردند، یعنی افکار خودشان را به ما دادند و افکار ما را برای خودشان گرفتند، آن بماند. خوشبختانه اشخاص باانصافی در میان اروپاییها هستند.
شواهدی بر موضوعات سه گانه:
۱. ارزش دادن به شخصیت انسانی
۲. حق عقل در حریم دین
یک نکته دیگر هم خیلی جالب است. شما در میان هو کردن ها یعنی در میان تقبیح کردن دیگران، انواع تقبیحها را می بینید. یکی به دیگری می گوید ای بی حمیت! دیگری می گوید: ای بی دین! یک جمله روشنفکرانه اخیرا در زمان ما پیدا شده است؛ روشنفکرها وقتی می خواهند دیگران را تحقیر کنند می گویند برو مرتجع، برو کهنه فکر، برو مقلّد؛ روشنفکر باش. اولین کتابی در دنیا که وقتی خواسته دیگری را تحقیر کند او را به ارتجاع نسبت داده، قرآن است. قرآن وقتی کافر را تحقیر می کند می گوید برو بی شعور، برو پیرو آباء و اجداد، برو غیرقادر به تجزیه و تحلیل: اَفَلا یعْقِلونَ ـ اَفَلا تَتَفَکرونَ عقلت کجاست؟ تو که اهل اِنّا وَجدْنا ابائَنا عَلی اُمَّهٍ(۷) هستی! برو دنبال کارت! کدام کتاب را شما پیدا می کنید که چنین منطق و چنین لحنی داشته باشد غیر از قرآن؟
۳. احترام به عمل و سخت کوشی
این حدیث سوم که می خوانم، من به این مضمون شاید ده حدیث تا حالا پیدا کرده ام، قبلاً فکر نمی کردم معنایش این است که حالا می فهمم، ولی اینقدر زیاد پیدا کردم که دیگر شک نکردم. در پانزده سخنی که حسینیه ارشاد ـ ان شاءاللّه ـ در یک قطعه ای به آقایان محترم اهدا می کند پانزده سخن به یاد آغاز پانزدهمین قرن بعثت رسول اکرم چاپ کردیم، در موضوعات مختلف: مساوات، اخلاق، عبادت، خدمت به خلق، همبستگی و پیوستگی، اینکه انسان باید کار کند و زحمت بکشد، و احترام حقوق زن. البته تفسیر نکردیم. مجموعا پانزده سخن است. یکی از آنها این است: اَصْلِحوا دُنْیاکمْ وَ اعْمَلوا لاِخِرَتِکمْ کانَّکمْ تَموتونَ غَدا. پیغمبر اکرم فرمود: در کار دنیای خودتان مصلح باشید («مصلح باشید» غیر از این است که حریص باشید و غیر از این است که پول پرست باشید)، کار صحیح و درست بکنید، دنیای خودتان را به سامان بیاورید. اما نسبت به آخرت آن جور فکر کنید که گویا همین فردا دارید رخت برمی بندید، آنی غفلت نکنید. این است معنی جامعیت، وسطیت و تعادل دین اسلام.
پروتستان از اسلام این اصول را گرفت، بعد تمدن اروپایی به وجود آمد. دیشب آقای دکتر شریعتی گفتند که چطور دنیای اروپا بعد از آنکه از آن معنویت افراطی مسیحی روگرداند، آمد به طرف مادیگری که باز یک مسیح دیگری لازم است که او را برگرداند. چون یک دین حسابی نداشتند نتوانستند رعایت تعادل کنند، نتیجه اش سرمایه داری شد که محورش این است: پول هدف است، پول معبود است و پول را باید پرستید. باز انحرافی این گونه.
نیازهای بشر امروز از نظر اقبال لاهوری
۲. بشر در میان این همه آزادیهایی که دارد احتیاج دارد به یک آزادی معنوی. دائما می گویند آزادی. قبول است، ولی آیا بشری که در ناحیه معنویت خودش آزاد نیست اصلاً ممکن است برای آزادی اجتماعی مجال بدهد؟ این حرف چرند است که ما دنبال آزادی اجتماعی برویم بدون اینکه بشر را در ناحیه معنویت خودش آزاد کرده باشیم. نیاز دوم آزادی معنوی است.
۳. نیاز سوم: قانونی که متکامل باشد یعنی بشر را به سوی کمال سوق بدهد ولی در عین حال از یک ایمان معنوی سرچشمه بگیرد که به هر پدیده ظاهری رنگ معنوی بدهد.
آیا شما جز اسلام مکتب دیگری پیدا می کنید که این نیازها را برطرف کند؟ چه خوب می گوید قرآن! تعبیرات قرآن مکرر است، آن که من یادم هست در سوره صف است: هَلْ اَدُلُّکمْ عَلی تِجارَهٍ تُنْجیکمْ مِنْ عَذابٍ اَلیمٍ. تُوْمِنونَ بِاللّه وَ رَسولِهِ(۱۱). ایمان به اللّه . ایمان به اللّه یعنی چه؟ یعنی جهان را صاحبی باشد خدا نام. تفسیری روحانی از جهان. ایمان به رسول خدا، به رسولِ اللّه . ایمان به اللّه یعنی ایمان به اللّه بودنش، به الوهیتش، به اینکه هُوَ اللّه الَّذی لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْمَلِک الْقدّوسُ السَّلامُ الْمُوْمِنُ الْمُهَیمِنُ الْعَزیزُ الْجَبّارُ المُتَکبِّرُ(۱۲)؛ ایمان به رسول یعنی ایمان به رسالتش، ایمان به قانونش، آن قانونی که تکامل بشریت را تضمین کرده است. وَ تُجاهِدونَ فی سَبیلِ اللّه بِاَمْوالِکمْ وَ اَنْفُسکمْ(۱۳) در راه خدا مجاهده کنید. عمل را می گوید، سخت کوشی را می گوید، اما نه سخت کوشی مادی، بلکه فی سبیل اللّه ؛ یک بُعد متعالی نشان می دهد. کار کن، زحمت بکش، فعالیت کن، جهاد کن، دلیر و دلاور باش، مبارزه کن، اما فی سبیل اللّه .
سه رکن قانون احتیاج
ما در زمینه این گونه موسسات(۱۴) وظیفه داریم که به بشر نشان بدهیم ای بشر! نیازمندی؛ مثل بیماری نباشد که نیاز داشته باشد ولی فکر نمی کند بیمار است. بعد هم وسیله رفع نیاز را به حد اعلی فراهم کنیم. باور نکنید این مقدار جلسات کافی باشد، خیلی بیش از اینها لازم است. در مقابل اینها مسئولیت است. اسلام به تبلیغات صحیح و تعلیمات، خیلی نیازمند است؛ احتیاج دارد که بچه های ما، بزرگهای ما دین اسلام را آن طور که در یک کلاس یاد می گیرند یاد بگیرند؛ احتیاج به تحقیقات دارد. خیلی مسائل داریم که امروز بالخصوص باید پرده از اینها برداشته بشود، زیاد باید روی اینها تحقیق بشود. این موسسه چنین نیتهایی دارد. من دعا می کنم شما آمین بگویید، ان شاءاللّه همتش را هم خواهید داشت. خدایا! اولاً نیات همه ما را خالص بگردان. خدایا ما را توفیق بده در راه این هدفهای پیغمبر مکرّم تو گامهای مفید و موثری برداریم. دنیای امروز همان گونه به پیغمبر اکرم محتاج است که در هزار و چهارصد سال پیش بود. من تاکنون در دو کتاب این جمله های معروف برنارد شاو را خوانده ام. چه عالی می گوید: [ کسی] مثل من حق دارد برای کشور و جامعه خودش پیش بینی کند. من پیش بینی می کنم که اروپای فردا به دین محمد صلی الله علیه و آله گرایش پیدا خواهد کرد. بعد موضوع کلیسا را عنوان می کند، می گوید: کلیسا در گذشته خیانت کرد، چهره این مرد بزرگ را مشوّه کرد. مردم اروپا ندانستند. بعد می گوید: تنها اگر مردی مانند او صاحب عالم بشود و بر عالم حکومت کند قادر بر حلّ مشکلات عالم است، غیر او کسی قادر به حلّ مشکلات عالم نیست.
این را یک نویسنده بسیار فوق العاده که در احوالش نوشته اند روی هر کلمه اش ـ ظاهرا ـ یک لیره می دادند و همین تازگی مُرد گفته است. جهان امروز همان اندازه [ به پیغمبر اسلام ] نیازمند است که جهان آن روز احتیاج داشت.
چند جمله ای از علی علیه السلام برای شما بخوانم ولی ترجمه نمی کنم؛ ترجمه اش همان اشعاری از مولوی باشد که چقدر این مرد عاشقانه سروده است! علی علیه السلام آن زمان را توصیف می کند:
اَرْسلَهُ عَلی حینِ فتْرَهٍ مِنَ الرُّسلِ وَ طولِ هَجْعَهٍ مِنَ الاُْمَمِ وَ اعْتِزامٍ مِنَ الْفِتَنِ وَ انْتِشارٍ مِنَ الاْمورِ وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُروبِ، وَ الدُّنْیا کاسفَهُ النورِ، ظاهِرَهُ الْغُرورِ، عَلی حینِ اصفِرارٍ مِنْ وَرَقِها وَ اِیاسٍ مِنْ ثَمَرِها وَ اغْوِرارٍ مِنْ مائِها(۱۵).
گمان نمی کنم مولوی قطعه ای بهتر از این در وصف رسول اکرم گفته باشد. چه عالی گفته است! من همه آن را حفظ نیستم، چند بیتش را حفظ هستم، چون راجع به بعثت است برای شما عرض می کنم و عرایضم را خاتمه می دهم. قرآن دارد: یا اَیهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّیلَ اِلاّ قَلیلاً(۱۶). در جای دیگر می فرماید: یا اَیهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَاَنْذِرْ(۱۷). می گوید:
نظرات کاربران درباره کتاب پانزده گفتار