تغییر رویکرد به مدیریت شهری و داشتن نگاهی اجتماعی و فرهنگی، افزون بر آنکه نیازمند تغییر در نگرش به شهر بوده، مستلزم مداخله شهرداری در حیطههای مرتبط با این رویکردها و انجام اقداماتی نیز بوده است. این اقدامها بر سه بنیان متفاوت بنا شده و ضرورت یافتهاند. تمایل مدیریت شهری در این دوران برای تحقق توسعه پایدار، ایجاد حکمرانی خوب شهری، و تبدیل کردن شهرداری به نهاد اجتماعی و نه صرفاً سازمانی خدماتی، ایجاب میکرده که شهرداری الزامات نظری چنین رویکردی را نیز پذیرا باشد. نمیتوان مدعی تحقق توسعه پایدار، حکمرانی خوب شهری و گذر به شرایط ایجاد نهاد اجتماعی بود و به مقولات اجتماعی و فرهنگی گفتهشده بیتوجهی کرد؛ اما همه اقدامهای شهرداری در این عرصهها برآمده از الزامات نظری نبودهاند.
کتاب حاضر با عنوان مدیریت شهری و توسعه دانش شهری، مجلدی از میان ۱۴ جلد آثاری است که به مستندسازی و ارزیابی تحلیلی و انتقادی مجموعه فعالیتهای شهرداری تهران در سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ در حیطه اجتماعی و فرهنگی میپردازند.