در این نوشتار قصد بر این است که با بینشی منطقی، مسیر پیشرفت و تعالی و همچنین رکود و اضمحلال یک جامعۀ اسلامی، در دو بُعد مادی و معنوی و در حد توان، طرحریزی شود، بهصورتی که فهم آن برای همگان میسّر بوده و افراد جامعه بتوانند با اتکاء بر مصادیق عینی آن، که همان آیات و روایات استفاده شده است، مسیر حرکت خود را شناسایی کرده و با رسیدن به نوعی خودآگاهی، دیگر افراد را نیز با خود همراه کنند و در جریان تعالیِ تکاملی هستی خویش قرار بگیرند و بدون توجه و ترس از کثرت مخالفان و قلّت موافقان، و تنها با اتکاء بر روح توحیدی هدف خود ـ که قدرت دفع غیر را دارد ـ به راه خود اطمینان داشته باشند.