مهم نیست که میخواهم کتاب بنویسم، مهم این است که در کتاب میتوانم حرفهایم را بزنم بدون اینکه بترسم وقتی کسی آن را میخواند حرفهایم را باور میکند یا نه. خودم هم شاید اتفاقات این کتاب را باور نکردهام. شاید کتاب اصلاً برای باور کردن نیست. ما به رادیو گوش میدهیم و میدانیم که نمیشود از رادیو به عنوان جاروبرقی استفاده کرد. از جاروبرقی هم انتظار نداریم لباسهایمان را بشوید. اخبار روزنامه را برای باور کردن میخوانیم اما کتاب داستان برای این نیست که آن را باور کنیم. من حالا اینطور فکر میکنم و داستانم را مینویسم بدون اینکه انتظار داشته باشم کسی اتفاقاتش را باور کند. از داستانم لذت میبرم اما از خودم هم انتظار ندارم آن را باور کنم.