کتاب فروش خیابان ادوارد براون نشر چشمه

این کتابو سال‌ها پیش وقتی که یه مدت واقعا نمی‌تونستم کتاب بخونم رفتم سراغش. یکی از جذابیتاش همین بود که بعضا به یه کتابفروشی توی ادوارد براون می‌رفتم و موقع خوندن این کتاب خیلی صحنه‌ها برام آشنا بود. آدم همیشه تمرکز خوندن کتابای پیچیده‌تر رو نداره و این کتاب واقعا کتاب عالی‌ایه برای زمانی که تمرکز ندارید و با اینحال می‌خواید یک کم از دنیا دور شید و دوباره چشمتون به خوندن عادت کنه بدون این که چیز مسخره و بی‌ارزشی خونده باشید. من از خوندنش لذت بردم و امیدوارم بقیه هم لذت برده باشن.

کتاب جذاب بود و ارجاعاتی به کتاب‌های معروف مثل اتحادیه ابلهان، صد سال تنهایی، تنهایی پرهیاهو، مسخ و خیلی کتاب‌های خوب دیگه داشت، به موضوعاتی مثل به سانسور، مهاجرت، نظام آموزش و پرورش و نظام بروکراسی اداری در ایران اشاره‌هایی شده بود، کتاب‌ها مثل آدم‌ها همراه کتابفروشی می‌رقصیدند و زنده بودند.

کتاب دوست داشتنی ایه. طنز تلخی در مورد کتاب نخوندن هامون، در مورد کتاب فروش معمولی ای که با کتاب هاش زندگی می کنه. پیشنهاد می کنم بخونیدش؛ برای یه بعدازظهر بلند تابستونی گزینه ی خوب بانمکیه.

gh. jfi

۱۴۰۰-۰۲-۱۶

5

اولین کتاب طنژی که خوندم این کتاب بود خیلی شوخی های جالبی داشت و در کنار همه ی ابن طنز ها تلخی های زمونه رو و تفاوت زندگی و نگرش ادم هارو نشون میداد البته به نظر من.

داستان خوب و روانی داشت، گرچه بعضی تخیلاتش واقعا عجیب بود ولی طنزی قوی و هوشمندانه و البته تلخ از اجتماع امروز ما داشت، خیلی خوب بود.

اگر فضای سورئال دوست نداشته باشید احتمالن از این کتاب خوشتون نمیاد... من به زور تمومش کردم ولی قسمت های رئالش رو دوست داشتم.

در عین وجود طنزی گزنده در کتاب اما اعتراف می کنم که برخی جاها گریه ام گرفت. کتاب خوبی است صمیمانه پیشنهاد می کنم.

من حتما این کتاب رو پیشنهاد میکنم. این کتاب واقعا شمارو از دنیایی که هستید به دنیای دیگری می برد.

بسیار کتاب جذاب و گیرایی بود، طنز پردازی قوی. کتابی که دوست نداری زمین بذاری

واقعا عالیه. خیلی دوستش داشتم.