پرسش از چیستی قانون پرسشی دیرین بوده و تا آنجا که حافظه کتبی انسان به یاد میآورد این پرسش همواره یکی از محورهای اندیشهورزی جدی او بوده است. پیداست حیات اجتماعی انسان، ازجمله، همواره درآمیخته با قانون بوده یا دستکم حیات اجتماعیِ قانونمدار مطلوب مینموده است. به هر روی، پا به پای زمان، ذهنهای تیز و ژرفاندیش پاسخهایی گوناگون به پرسش «قانون چیست؟» دادهاند.
همگام با توسعه فلسفه و علم جدید، نظریههای کلاسیک و سنتی حقوقی نیز با نقد و ارزیابیهایی عنیف روبهرو شدند. نظریه حقوق طبیعی که مهمترین نظریه حقوقی کلاسیک و سنتی بهشمار میآمد رفتهرفته گوی رقابت را به نظریههای جدیدی داد که دستی بر دستاوردهای جدید معرفتی داشتند و چشمی به تحولات شگفتیآور و پرسرعت حیات فردی و اجتماعیِ انسان. انسان مدرن، با حیرتی نو در عالَم درون و تلاطمی گسترده در عالَم بیرون، به ادعاهای گذشتگان در باب قانون با تردید مینگریست و در افق دور در پی همنشین ساختن قانون، این عضو کهنسال اما ثابت، با دیگر اعضای آن دو عالَم بود.(۱)
فلسفه جدید با شکست اتوریته آغاز شد، بر عقل خودبنیادِ نقاد پای فشرد و نقطه تمرکز را از موضوعِ شناخت به خود معرفت منتقل کرد؛ هم محتوای معرفت به تیغ تیز جراحی عقلی سپرده و هم محدودیتهای آن بیمهابا به رخ کشیده شد. مهمتر، علم جدید پای را از دایره طبیعت بیرون گذاشت و آشکارا قدم در فراخنای حیات انسان نهاد.
این کتاب فوق العاده است. بحث های هربرت هارت بهذخصوص در مورد جایگاه اخلاق در قانون و مسئولیت قانونگذار رو خیلی دوست دارم. خوندن این کتابو به علاقه مندان به فلسفه حقوق شدیدا توصیه میکنم.
5
یکی از مهمترین کتابها در فلسفه حقوق. زبان خیلی پیچیده ای ندارد و به سادگی مهمترین مسائل فلسفه حقوق را واکاوی میکند. هر دانشجوی حقوق باید آن را حداقل یک بار بخواند.
4
کتاب فرهنگ نظریه حقوقی برایان بیکس مترجم محمد راسخ قرار بدید ممنون