تحلیل گفتمان بر ساختار طبیعی زبان شفاهی، آنطور که در «گفتمان»هایی همچون مکالمات، مصاحبهها، تفسیرها و سخنرانیها یافت میشود، تأکید دارد. تحلیل متن بر ساختار زبان نوشتاری چنانکه در «متن«هایی مانند مقالهها، آگهیها، علامتهای جادهای و فصول کتاب دیده میشود تکیه میکند. اما این تمایز کاملاً شستهرفته نیست و کاربردهای دیگر بسیاری از این عنوانها میشود. بهویژه، «گفتمان» و «متن» را میتوان در چنان معنای وسیعتری به کار گرفت که همهی واحدهای زبانی دارای یک کارکرد ارتباطی قابل تعریف را، چه شفاهی و چه مکتوب، دربربگیرد. بعضی دانشمندان از «گفتمان شفاهی یا مکتوب» و برخی دیگر از «متن شفاهی یا مکتوب» سخن میگویند. (کریستال، ۱۹۸۷: ۱۱۶؛ تأکید از خود کریستال)
گفتمان همچون هر واژهی دیگری بهطور عمده از طریق آنچه نیست، آنچه با آن مخالف است تعریف میشود؛ بنابراین گفتمان اغلب با تفاوتش با مجموعهای از واژهها مشخص میشود: متن، جمله، ایدئولوژی- هر یک از این واژهها معنای گفتمان را محدود میکند. برای مثال جفری لیچ و مایکل شورت استدلال میکنند که:
گفتمان ارتباط زبانشناختی است که به چشم تراکنشی میان گوینده و شنونده، فعالیتی بینفردی که هدف اجتماعی آن فرم آن را تعیین میکند، دیده میشود. متن ارتباط زبانشناختی (شفاهی یا مکتوب) است که صرفاً یک پیغام کدگذاری شده به واسطهی سمعی یا بصریش در نظر گرفته میشود.