ماجراهای تلخ و شیرین زندگی با توجه به نوع نگرش انسان به برداشتهای مختلف و حسهای متفاوتی منجر میشوند. زاویه دید انسانها چگونگی مواجهه با مشکلات را تعیین میکند. انسان با نگاه متفاوت و طنزآمیز به مشکلات میتواند به بسیاری از مسائل ناراحت کننده لبخند بزند. ابراهیم رها روزنامهنگار و طنزپرداز معاصر در کتاب دری وری ضمن روایتی نقد محور از جامعهی امروز، موقعیتهایی طنزآلود ایجاد میکند و اثر خود را در ژانر کمدی سیاه شرح میدهد. کتاب با شرحی متفاوت از مرگ آغاز میشود و در ادامه با شوخیهای بیتکلفش، مخاطب را به قهقهه وامیدارد.
کتاب دری وری یک داستان کوتاه طنز است که با لحنی شیرین و نثری ساده و روان در 10 فصل روایت میشود. این اثر یکی از کتابهای سهگانهی «هردمبیل» نوشتهی ابراهیم رهاست. ابراهیم رها با نگاهی طنازانه به جمع شدن خانوادهی آقای معیری بعد از مصیبت مرگ پدر و رفتاری که در پی آن از خود بروز میدهند، خواننده را متوجه مشکلات جامعه میکند. دری وری داستانی رئال و منسجم از نسلهای مختلف است که نویسنده ضمن شوخیهای کلامی از عنصر غافلگیری در آن استفاده کرده است.
دری وری داستان پیرمرد 94 سالهای به نام آقای معیری را روایت میکند. پیرمردی که ملکالموت هم نمیتواند به او بگوید که دیگر موعد زندگی شما در این دنیا تمام شده است. او در زندگیاش به دو چیز علاقه دارد؛ پیادهروی و دکتر مصدق.
در جملات اول داستان دربارهی بزرگترین سوال زندگی آقای معیری آمده است: «بزرگترین سؤالش هم حتا بیش و پیش از بودن یا نبودن، این بود که مردم همیشه در صحنه (احتمالا مردم آن زمان لقب دیگری داشته اند، ما همین از دست مان برمی آمد!) چرا طی چهل و هشت ساعت از زنده یاد مصدق به جاویدشاه تغییر موضع داده بودند. اساسا با تمام کسانی که یا در کودتای ۲۸ مرداد نقش داشتند یا آن را تبریک گفتند یا از رخ دادنش شادمان بودند، میانهی خوبی نداشت و ازشان خوشش هم نمیآمد. از شعبان بی مخ گرفته تا زاهدی و تا یکی دو نفر دیگر.»
داستان با مرگ آقای معیری شروع میشود. آقای معیری با شناسنامهی برادرش اسفندیار که یک سال قبل از به دنیا آمدن او فوت کرده است، زندگی میکند. نام واقعیاش صابر است و همه او را با این اسم میشناسند. همین مغایرت باعث دردسرهایی در زمان حیات و بعد از مرگ او میشود.
ابراهیم رها در مصاحبهای دربارهی ویژگیهای دو کتاب از سهگانهی طنز «هردمبیل» بیان کرده است: «کسانی که «دریوری» و «پرت و پلا» را خواندهاند میدانند که در این کتابها خانوادهی گستردهای وجود داشت که برخیها را یاد «داییجان ناپلئون» و بعضیها را نیز یاد طنزهای اجتماعی من میانداخت» او در ادامه گفت که نوشتن رمان طنز نسبت به رمان جدی کار سختتری است.
نشر چشمه کتاب دری وری را در مجموعه کتابهای طنز با عنوانِ «جهانِ تازهدَم» منتشر کرده است. برای دانلود پی دی اف و نسخهی صوتی کتاب دری وری با صدای «رضا عمرانی» به سایت فیدیبو مراجعه کنید.
علی میرمیرانی نویسنده و طنزنویس ایرانی، متولد 20 آبان 1350 است. او طنزنویس، فیلمنامهنویس و فعال مطبوعاتی و رسانه است که کارنامهی موفقی در هر کدام از این عرصهها دارد. رها فعالیت اصلی خود را از دههی هفتاد با نشریات سینمایی شروع کرد و در طول دههی 80 در نشریاتی مثل چلچراغ، اعتماد، شرق و... ستون طنز مینوشت.
او با چندین اسم مستعار در حوزههای مختلف نوشته است. یکی از معروفترین نامهای مستعار او ابراهیم رها است. علی میرمیرانی تا مدتها اجازه نمیداد تا تصویری از او منتشر شود و تا قبل از آشکار شدن هویت واقعیاش مصاحبه نمیکرد. چون تنها یک نام از او برای همه شناخته شده بود و آن هم ابراهیم رها بود. بعد از 22 سال در فضای مجازی پرده از این راز برداشته شد که ابراهیم رها نویسندهی طنزنویس، همان علی میرمیرانی معروف است. بعدا خود او در مصاحبهای این موضوع را تایید کرد و گفت ابراهیم رها خودش است.
علی میرمیرانی در مصاحبهای با «حسامالدین مقامیکیا» دربارهی علت انتخاب این نام گفت: «اسم پدربزرگم ابراهیم است. همان ایام «میعاد با ابراهیم» دکتر «شریعتی» را هم خوانده بودم و به شدت تحت تأثیر شخصیت «ابراهیم نبی» قرار گرفته بودم. در همان نوجوانی تازه داشتم دربارهی عرفا هم جسته و گریخته می خواندم، ازجمله درباره «ابراهیم ادهم». در آن لحظه که آن مطلب را مینوشتم اسم ابراهیم را به این دلایل انتخاب کردم. اما رها؛ شما میدانید که اسامی مستعار فراوانی داشتهام و دارم و برای بسیاری از همکارانم هم اسمهای مستعار خوبی انتخاب کردهام. اما بین تمامی اسامی مستعارم قطعا رها خامدستانهترین نام فامیل بوده. دلیل انتخابم هم ساده است؛ چون مطلبی که برای روزنامهی «کیهان» مینوشتم در ستایش آزادی و اینها بود و من هم آن موقع نوجوان بودم؛ فامیل را گذاشتم رها».
ابراهیم رها در حوزههای مختلف کارنامه درخشانی دارد. از کتابهای طنز و اجتماعی گرفته تا فیلمنامهنویسی و فعالیت در مطبوعات. او بیش از 20 عنوان کتاب نوشته است که از آنها میتوان به «شولا»، «یک زیارتنامهی زخمی»، «هفت کفترون»، «دوئل»، «شرلوک هولمز خالی نبند»، «یک چشم به هم زدن»، «گیج، «چقدر خوبیم ما»، «شبنشینی در جهنم»، «پسکوچه»، «دو قطعه عکس۶.۴»، «قورمه سبزی»، «از اون بالا کفتر میایه»، «قصههای هزار و یک نصف شب»، «الا یا ایها الهرچی»، «چندنامه برای ریمیدوس»، دریوری، «پرت و پلا»، «عمو جان استالین» اشاره کرد. رها دو کتاب صوتی به نامهای «به لهجهی سپیدار» نوشتهی خود و «داش آکل» نوشتهی «صادق صدایت» را در کارنامه دارد.
رها در برنامههای تلویزیونی متعددی که معروفترین آن «گفتوگوی تنهایی» بود حضور داشت. این برنامه در شبکه چهار پخش میشد و مخاطبان زیادی داشت. «چکامه»، «رخ تو رخ»، «به وقت مهتاب» و «رضا» برنامههای تلوزیونی دیگری بودند که ابراهیم رها در آنها حضور داشته است. ابراهیم رها چند فیلمنامه نیز نوشته است که معروف ترین آن فیلمنامهی «طعم شیرین خیال» است. «کمال تبریزی» این فیلمنامه را کارگردانی کرد و «شهاب حسینی» و «نازنین بیاتی» در نقشهای اصلی فیلم ایفای نقش کردند.
کتابهای «چقدر خوبیم ما» و کتاب «دو قطعه عکس 6×4»، «شبنشینی در جهنم» و «چسب زخم» او تا مدت ها در فهرست پر فروش ترین کتابها در ایران قرار داشت.
ابراهیم رها با فعالیتهای هنری خود موفق به دریافت چند جایزه مطرح داخلی از جمله قلم بلورین بهترین طنزنویس مطبوعات کشور در سال 83، جایزهی بهترین صفحات تئاتر کشور در سالهای ۷۸ تا ۸۰ و جایزهی برنامهی تلویزیونی برگزیدهی ماه رمضان سال ۹۳ شد.
اردشير البته انتظار به نتیجه رسیدن عشق جان سوزش را داشت و از همین میزان هجران که کشیده بود احساس خستگی می کرد و طبعا میخواست پس از شب هجران، روز وصل برسد، اما او هم آنقدر درک داشت که اگر شاعر روزوصل را نوید داده که در پی شب هجران خواهید رسید مراد و مقصودش الزاما همین فردا صبح کله ی سحر نبوده است. از این رو گیج بود که به واقع «من و این همه خوشبختی محاله» و من من می کرد که جمله ی پرسشی نوشین بدل به جمله ای امری شد.
«اردشیر جان پاشو با هم بریم آزمایشگاه. پاشو تنبل بازی درنیار. خر نشو».
بدیهی بود افزودن «خر نشو» به پایان این جمله هیچ محلی از اعراب نداشت، اما نوشین هم قصدش رعایت شیوهی صحیح سخن گفتن نبود. او یک عبارت دم دستی میخواست تا اردشیر را به سرعت خام کند و برای یافتن چنین عبارتی اصلا هم حوصله نداشت فکر کند. حق هم با او بود. اساسا هر خزعبلی که میگفت جواب میداد. همین «خرنشو» از اردشیر یک خر تمام عیار ساخت و به طرفه العينی حاضر شد که بروند آزمایشگاه.
نوشین جان، فکر نمیکنی بهتره اول با خانوادهها طرح کنیم و بعد از طی مراحل و مراسم بریم آزمایش بدیم؟
این سؤال را به شکلی کاملا محتاطانه آن هم در ماشین و حین حرکت به سوی آزمایشگاه پرسید. آزمایشگاهی که پیشتر نوشین در آن آزمایش داده بود، شاید همین دیروز، و میرفت تا نتیجه را بگیرد. در واقع قرار نبود اردشیر آزمایش بدهد و آنها برای آزمایش ازدواج جایی نمیرفتند، آنها میخواستند به آزمایشگاه بروند که البته نتیجهی آزمایشش از نتیجهی آزمایش خودشان برای ازدواج با عدم ازدواجشان حایز اهمیتتر بود.نوشین در طول راه مدام از آینده حرف می زد. اصولا با گذشته هیچ کاری نداشت. حتا با وجود آن که این آزمایش را در گذشته داده بود میدانست که نتیجهاش در آینده تأثیر خواهد داشت.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 544.۸۹ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 91 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۳:۰۲:۰۰ |
نویسنده | ابراهیم رها |
ناشر | نشر چشمه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۵/۰۹/۱۷ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 23,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
من نسخه چاپی این کتاب و هدیه گرفتم،بعد از کتاب فوق العاده خوبه ابراهیم رها به اسم "چقدر خوبیم ما"این دومین کتابه که از ابراهیم رها میخونم،واقعا عالیه ... به نظرم یکی از بهترین کتابها در حیطه ی طنزه،شخصیت پردازی هاو داستان و طنازی ابراهیم رها به داستان جذابیت خاصی بخشیده... بخونید و لذت ببرید...
کتاب از نیمه دومش ممکنه جذابیت و کشش لازم رو ایجاد کنه که تا آخر خونده بشه. طنزش هم خیلی معمولیه. من با اشتراک فیدی پلاس این کتاب رو خوندم و به نظرم ارزش اینکه پول بدی و بخریش رو نداره
لطفا کتاب پرت و پلا را هم اصافه کنید آخه اون در واقع جلد دوم اینه
این کتاب خیلی ساده و روان امور و رفتارها و برخوردهای غلط را نشانمان می دهد.
بنظر من که هیچ حرف جدیدی برای گفتن نداشت و طنزش هم خیلی لوس بود
عالی و جذاب ، تشکر از آقای علی میرمیرانی
طنز جالبی داشت
مثل اسمش بود
بدک نبود طنز جالبی داشت
بد نبود