در متن کتاب بر آن مبتنی است؛ یعنی فرمشناسی اثر با توجه به مضمون در قالب یک شکل هندسی ترسیم شده به گرد هستهای مشخص. از این رو مخاطب میتواند این کتاب را خوانشی بداند متمرکز بر متن و نه فرامتن. خوانشی که ساختار را نیز در خدمت تأویل متن میشناسد و بر آن است متن را با یاری گرفتن از فرم بازخوانی کند.
بدین منظور برای شناخت بهتر خصوصیات قصه و گسترش دامنه این شناخت به مباحث ارائه شده، نخستین فصل کتاب «ریختشناسی کهنالگویی قصه» نام گرفته است؛ البته این فصل تنها به ارائه بحثهای تخصصی نمیپردازد، که در این باره کتاب بسیار است، بلکه قصهای انتخاب شده است تا بر اساس آن با تکیه بر آنچه صاحبنظران نگاشتهاند، به بررسی عینی فرم یک قصه پرداخته شود. قصه انتخاب شده، قصه چندان دور تحریرشدهای نیست، اما بافت کهن خود را حفظ کرده است.
فصل بعدی به روایت چند قصه از منظر دیگر کتب آسمانی پرداخته است تا مخاطب با روایت قصه از منظر تورات و انجیل آشنا شود.