هر روز تعداد زیادی رمان از زیر چاپ بیرون میآید. کدام خوب است و کدام بد؟ قضاوت با کیست؟
در تبلیغات تلاش بر این است تا ما را متقاعد کنند که تمام رمانهای تازه خوبند ولی به محض این که آنها را میخوانیم متوجه میشویم که بعضی خیلی خوب و بعضی خیلی بدند. با توجه به این تجربه دریافتهایم عدهای در پی منافع شخصی خود هستند، اما باز هم قوه تمییز ما در برابر تبلیغات به طور طبیعی از خود مقاومت نشان میدهد و نسبت به تبلیغات تردید پیدا میکند.
تبلیغات مسلماً در فروش رمان مؤثر است اما آیا معیار ارزشی فروش زیاد است؟ اصطلاح «پرفروشترین» تغییر معنی داده است و از عبارت - «این رمان جزء ده یا پانزده رمان پرفروش است» - به صورت ارزیابی نقادانهای درآمده که رمانها را با توجه به نظر خوانندگان به دو دسته خوب و بد تقسیم میکند. در نظر عدهای رمان پرفروش رمان خوبی است که باید فوراً آن را خواند؛ در نظر گروهی دیگر رمان پرفروش رمانی است بازاری که تحت هر شرایطی باید از آن دوری کرد. با توجه به این که تعداد خریداران رمان نشانگر پسند عامه مردم است، میتوان از آن استفاده کرد و درباره جامعه اطلاعاتی به دست آورد. البته این نکته را هم در نظر داشته باشید که تنفر ما از رمانهای بازاری به تکبر نیانجامد. سلیقه افراد متنوع است؛ هم رمانهای خوب و هم بد جزء پرفروشترینها شدهاند. پرهیز از خواندن رمانهای عامهپسند به صرف این که بعضی از آنها بدند به اندازه علاقه به خواندن همه رمانهای عامه پسند با این فرض که حتماً خوبند، نشان از تعصبی کورکورانه است.
نقدهای روزنامهها و مجلهها مفید است. منتقدان به ما هشدار میدهند تا از رمانهایی که بدند پرهیز کنیم و به سمت رمانهای خوب برویم
تعریف های مرز بندی شده و جالبی داشت . اصولا راه کاری برای نویسنده شدن وجود نداره اما قطعا آموزش هایی درباره بهتر نوشتن یا نویسنده ی بهتری شدن میتونه وجود داشته باشه که نویسنده های جوان بتونن ازش استفاده کنند.
3
به درد کسایی که میخوان نویسنده بشن و دنبال فوت و فن هستند مناسب نیست اما به درد دانشجوهای ادبیات میخوره اگر میخوان به تکالیفشون در مورد نقد و رمان و این قبیل برسن خوبه بدک نیس