کورنلیا فونکه نویسندهی بین المللی ژانر فانتزی کودک و نوجوان است و بسیاری از منتقدان او را با جی. کی رولینگ نویسندهی انگلیسی کتابهای هری پاتر مقایسه میکنند. فونکه تاکنون بیش از 40 جلد کتاب منتشر کرده است و نویسندهای پرکار در این زمینه محسوب میشود. کتاب «مرگ جوهری» اثری خواندنی از فونکه است که انتشارات بهنام آن را 703 صفحه منتشر کرده است.
کتاب «مرگ جوهری» قسمت پایانی از سهگانهای مهیج و خواندنی «جوهری» است. این اثر با عنوان انگلیسی (Inkdeath) برای اولین بار در سال 2005 منتشر شد. پیش از خواندن کتاب «مرگ جوهری» باید کتابهای «قلب جوهری» و «طلسم جوهری» را مطالعه کنید تا با سیر وقایع و شخصیتهای آن آشنا شوید.
ماجرای سهگانهی جوهری از سفر پدر دختری به دنیایی متفاوت آغاز میشود. دنیایی که خشونت و بیرحمی در آن حضور پررنگی دارد. روایت سفر دختر در جلد دوم جان میگیرد و در جلد سوم به اوج خود میرسد و مخاطب را کاملا میخکوب حوادث و اتفاقات مهیج میکند. موضوع اصلی این سهگانه حول محور مرگ اتفاق میافتد و هستی را بدون مرگ بی معنا و عبث میداند.
کتاب مرگ جوهری از 81 فصل کوتاه تشکیل شده است که نام 10 فصل ابتدایی آن به ترتیب زیر است.
فصل اول: هیچ چیز به جز یک سگ و یک ورق کاغذ
فصل دوم: تنها یک دهکده
فصل سوم: نقره مکتوب
فصل چهارم: لباسهای جوهری
فصل پنجم: فنوگلیو به حال خود افسوس میخورد
فصل ششم: امبرای محزون
فصل هفتم: ملاقاتی خطرناک
فصل هشتم: رنچ رکسان
فصل نهم: آدم فروش
فصل دهم: انگار هیچ اتفاقی نیفتاده
کورنلیا فونکه نویسندهی مطرح آلمانی در سال 1958 در کشور آلمان به دنیا آمد. او تحصیلات خود را در رشتهی علوم تربیتی دانشگاه هامبورگ ادامه داد و پس از اتمام تحصیلات به عنوان مددکار اجتماعی مشغول به کار شد و تصویرگری برای کتاب داستان کودکان را بر عهده داشت. اما پس از مدتی تصمیم گرفت کار خود را رها کند و با الهام از دنیای کودکانی که با آنها سروکار دشت، به نویسندگی روی بیاورد.
اولین رمان کورنلیا فونکه در سال 1998 با نام «اژدها سوار» منتشر شد. در سال 2004 نسخهی انگلیسی این اثر منتشر شد و به سرعت مورد استقبال قرار گرفت. کتاب «اژدها سوار» فونکه بیش از 70هفته در لیست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز قرار گرفت. از دیگر آثار موفق فونکه میتوان به سهگانهی «قلب جوهری» اشاره کرد. فونکه با نگارش این اثر توانست عنوان کتاب برگزیده ی سال از سوی انجمن فروشندگان کتاب آمریکا را از آن خود کند. «طلسم جوهری» و «مرگ جوهری» کتاب دوم و سوم این سهگانه به شمار میآید.
نام کورنلیا فونکه در سال 2005 در لیست 100 فرد تاثیرگذار در مجلهی تایم قرار گرفت. افزون بر این آثار او دستمایهی فیلمهای سینمایی نیز بوده است. آثار فونکه تاکنون به بیش از 30 زبان ترجمه شده است و 20 میلیون نسخه فروش داشته است.
از دیگر آثار کورنلیا فونکه میتوان به مجموعه «کتاب اشباح» و «دنیای آدینهای» و رمانهای «ارباب دزدها» و «اژدها سوار» اشاره کرد. او در حال حاضر در کشور آمریکا اقامت دارد و به همراه دختر و پسر خود در بورلی هیلز زندگی میکند.
محمد نوراللهی کتاب «مرگ جوهری» را به زبان فارسی ترجمه کرده است. نوراللهی متولد سال 1351 است و مترجم با تجربهای در زمینهی ترجمهی آثار فانتزی کودک و نوجوان به شمار میآید. از دیگر آثار محمد نوراللهی میتوان به کتابهای «میراث»، «طلسم» و «در جستجوی قهرمان» اشاره کرد. انتشارات بهنام نشر کتاب «مرگ جوهری» را بر عهده داشته است. شما میتوانید نسخهی الکترونیکی این اثر را در همین صفحه از سایت فیدیبو خریداری و دانلود کنید.
دستهای از پریها با بدنهای کوچک آبی رنگ در حال رقص در بین درختان بودند. نور ستارهها روی بالهایشان انعکاس داشت. مو شاهزاده سیاه را دید که با نگرانی به آسمان نگاه کرد. آسمان هنوز به اندازه تپههای اطرافشان تاریک بوده اما پریها هرگز اشتباه نمیکردند.
در چنین شب سردی تنها طلوع خورشید میتوانست آنها را از لانههایشان خارج کند و دهکدهای که دزدان در تلاش بودند این بار محصولات درو شدهاش را نجات دهند به نحو خطرناکی به امبرا نزدیک بود. به محض طلوع خورشید باید آنجا را ترک میکردند.
دهکده ای همانند سایر دهکدهها؛ تنها یک دوجین کلبه فقیرانه، چند زمین سنگی خشک و بایر و دیواری داشت که به زحمت میتوانست جلوی ورود کودکان را بگیرد؛ چه رسد به سربازان. سی زن بدون شوهرانشان و سه دوجین کودک بدون پدر. دو روز پیش افراد فرماندار جدید تقریبا همه محصولات درو شده دهکده همسایه را با خود برده بودند. دزدان دیر به آنجا رسیده بودند، اما در اینجا چیزی برای نجات دادن وجود داشت. ساعتها وقت خود را صرف کندن زمین و یاد دادن چگونه پنهان کردن دام و طیور و سایر مایحتاج در زیر زمین به زنهای دهکده کرده بودند.
مرد قدرتمند که صورت زمختش از شدت تلاشهایش سرخ شده بود در حال حمل آخرین کیسه سیب زمینیهایی بود که با شتاب از زیر زمین بیرون آورده شده بود. صورتش هنگام جنگیدن یا بیخودی هم همانطور سرخ میشد. به کمک بقیه کیسه را در مخفیگاهی گذاشت که در پشت زمینهای زراعی کنده بودند و مو ورودی آن را با تودهای از شاخههای کوچک بست تا گودال را از چشم سربازان و مالیات گیران پنهان کند. اکنون دیگر صدای قورقور قورباغهها در تپههای اطراف بلند شده بود. انگار میخواستند به استقبال صبح بروند. افرادی که در بین کلبهها در حال نگهبانی بودند هم بی قرار شده بودند؛ آنها نیز پریها را دیده بودند. زمان رفتن و برگشتن به جنگل رسیده بود؛ هرچند تعداد افراد گشتی که فرماندار جدید به تپهها میفرستاد میشد. هميشه میتوانستند جایی در آن برای مخفی شدن پیدا کنند.
بیوههای امبرا به فرماندار جدید لقب بچه ننه داده بودند. لقب خوبی برای برادر زن ضعیف افعی سر بود. اما طمع بچه ننه برای داراییهای اندک زیردستان جدیدش سیری ناپذیر بود. مو چشمهایش را مالید. آه که چقدر خسته بود! چند روز گذشته درست نخوابیده بود. میتوانستند به دهکدههای بسیاری پیش از رسیدن سربازان کمک کنند.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 3.۹۲ مگابایت |
تعداد صفحات | 703 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۲۳:۲۶:۰۰ |
نویسنده | کورنلیا فونکه |
مترجم |