آیا مدام احساس میکنید که دیگران به شما زور میگویند و نمیتوانید از پس آنها بربیایید؟ آیا توان نه گفتن ندارید و این باعث میشود که احساس کنید مردم از شما بهرهکشی میکنند و معمولاً مقابل این افراد کوتاه میآیید؟ این احساس که مدیر، خانواده، دوستان و اطرافیان شمارا به انجام کاری وادار میکنند آزارتان میدهد؟ اگر تصمیم گرفتید که سایهی افراد سلطهگر و کنترلکننده را از زندگی خود کم کنید و بسیاری از مشکلات، نگرانیها و مصائب زندگی ناشی از بازیچه شدن را حذف کنید کافی ست اراده کنید و تصمیم بگیرید شیوههای رفتاری و فکری خود را تغییر دهید. ژاک ریگارد در کتاب بازیچه دست دیگران نشوید راهکارها و روشهای موثری را برای کنترل این مسئله ارائه کرده است.
کتاب بازیچه دست دیگران نشوید نوشتهی نویسنده و روانشناس فرانسوی «ژاک ریگارد» با ترجمهی «پیمان حسینی» از سوی انتشارات «ققنوس» منتشر شده است. این کتاب اولین بار در سال 2010 منتشر شد و با استقبال خوبی رو به رو شد. ژاک ریگارد در این کتاب توضیح میدهد که چطور به دیگران اجازه سلطهجویی ندهیم و نگذاریم که افراد را بازیچه خود کنند. یکی از نکات قابلتوجه دربارهی کتاب بازیچه دست دیگران نشوید این است که نویسنده با توصیه و نصیحت مطلب خود را پیش نمیبرد بلکه به شکل واقعگرایانه خواننده را با راهحلهایی آشنا میکند تا به خاطر مهربانی و حرفشنوی تحت کنترل دیگران در نیایند یا اگر در این وضعیت هستند از آن رهایی پیدا کنند. کتاب بر پایهی شناساندن حالتهای مختلف کنترل در سه بخش تألیف شده است. ریگارد در این کتاب میآموزد که اگر میخواهیم مقاومت کنیم تا دیگران ما را کنترل نکنند ابتدا باید شناخت درستی از انگیزهها و موارد مختلف داشته باشیم. از طرفی دیگر این کتاب سلاح و تدارکات لازم را به افرادی که تحتفشار و کنترل دیگران هستند ارائه میکند و میآموزد که چطور از این مهلکه نجات پیدا کنند.
بسیاری از افراد هستند که بهراحتی به دیگران اجازه میدهند تا بر آنها سلطه گری کنند. در واقع این افراد به دلایلی که ممکن است یکی از آنها کمرویی و یا مهربانی افراطی باشد حقوق خود را نادیده میگیرند و افراد سلطهجو از این موقعیت استفاده میکنند. آنچه در نهایت باعث رنج و عذاب افراد سلطهپذیر میشود این است که آنها با ابراز و بیان نکردن احساسات، حرفها، ارزشها و نیازهای خود راه را برای نفوذ دیگران به زندگی شخصی خود باز میکنند. به مرور زمان وقتی این موضوع تدوام پیدا کند اهمیت و احترام گذاشتن از بین برود، فردی که آسیب میبیند فرد سلطهپذیر است. شاید در نهایت این تصمیم را گرفته باشیم که دیگر تن به خواستهی کسی نمیدهیم و در برابر چنین افرادی مقاومت میکنیم اما عاقبت بازهم تسلیم خواستههای او شده و این روند ادامه پیدا میکند؛ اما گاهی هم کنترلکنندهها یا سلطهگرها به شکل مخفی و پنهانی در افراد تأثیر میگذارند و ممکن است فرد به اشتباه خودش را به عنوان فرد کنترل کننده شناسایی و متهم کند. برای شناسایی و مقابله با سلطهگرها یا کنترلکنندهها کافی است عواملی که باعث ایجاد آن شده را شناسایی و سپس با آن مقابله کنیم. کتاب بازیچه دست دیگران نشویم برای افرادی که به دنبال آزادی و رهایی از کنترلکنندهها هستند و میخواهند با اطلاعات و ابزارهای کاربردی به تمرینها عمل کنند مناسب است.
بخش اول: منظور از کنترل چیست؟
بخش دوم: کنترل خود محورانه
بخش سوم: کنترل بدخواهانه
قبل از حل هر مشکلی ابتدا باید آن را شناسایی کرد و تشخیص داد که از کجا شروع شده است. استفاده از کلماتی مانند کنترل یا آزار روحی روزبه روز رایجتر میشود. رسانهها بهطور مداوم از کنترل در انتخابات، در سرمایهها و همچنین آرای همگانی صحبت میکنند. اخبار روزانه که زمانی روی آزار و اذیت جنسی متمرکز بود از این پس بر آزار روحی و معنوی تمرکز دارد.
کنترل صور مختلفی دارد. گاهی به شکلی مرسوم صورت میگیرد مثل دوستی که ناگهانی و سرزده خودش را به خانه ما دعوت میکند (بدون آنکه نگران دردسری که برای ما ایجاد میکند، باشد)، یا کسی که مرتباً از ما ابزار، کتاب یا پول قرض میگیرد و هیچوقت هم پس نمیدهد، اینها همه کنترلکنندهاند. همکاری که پروژه یا جایگاه کاریای را که بهطور معمول از آن ماست میگیرد، دوستی که هر کاری برایش انجام میدهیم کوچک میشمرد، فردی که پس از گفتگو با او حالمان گرفته میشود، اینها بازهم شامل «کنترل» میشوند؛ ولی آیا کنترل شدن اجتنابناپذیر است؟ آیا برخی افراد نسبت به دیگران در برابر کنترل آسیب پذیرترند؟ آیا این دردی است که باید در حالی که دندانهایمان را به هم میفشاریم تحمل کنیم یا اینکه برای جلوگیری و دفاع در برابر آن میتوان کاری کرد؟
قبل از جواب دادن به این سوالات، ابتدا باید از ماهیت «کنترل» باخبر شویم: این که از چه ساخته شده و چه کارکردی دارد و سپس بر اساس این پایههای محکم، میتوانیم روشها و ابزارهایی را بهکارگیریم تا دیگر بازیچه دیگران نشویم.
اساساً سه نوع کنترل وجود دارد که هرکدام بر اساس نیت خاص کنترلکننده از همدیگر مجزا میشوند:
* در نوع اول کنترل، نیت کنترلکننده خوب، مفید و برای فرد کنترلشده خوشایند است.
* در نوع دوم کنترل، قصد کنترلکننده خودمحورانه است؛ او بدون آنکه نگران عواقب کارش و تأثیر آن روی قربانیانش باشد، همه را حول محور منافع شخصیاش میگرداند.
* قصد کنترلکننده در نوع سوم که به شخص مبتلا به پارانویا و روانپریش مربوط است، همواره هدفی ویرانگر و بدخواهانه را دنبال میکند.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۴۷ مگابایت |
تعداد صفحات | 232 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۷:۴۴:۰۰ |
نویسنده | ژاک ریگارد |
مترجم | پیمان حسینی |
ناشر | گروه انتشاراتی ققنوس |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Manipulation ne vous laissez plus faire |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۴/۰۹/۲۳ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
با سلام. من پیمان حسینی مترجم کتاب هستم. باید به عرض کتابخوان های عزیز برسونم که این کتاب برای همه افراد چه زن و چه مرد مفیده و چیزی که منو تشویق کرد تا این کتاب را ترجمه کنم همین محتوای کم نظیرش است. در صورتی که این کتاب را دوست داشتین لطفا کتاب *راز و رمز استدلال و مجاب کردن دیگران* را هم مطالعه بفرمایید. در آن کتاب به طور مفصل کنترل نوع سوم و انواع آن و راهکار مبارزه با آن را تشریح نموده است. ضمنا اگر پیشنهاد یا انتقادی به ترجمه داشتین خوشحال میشم اون را به ایمیل pooya۲۰۰۸-۳@yahoo.com بفرستین. علت استفاده از کلمه پویا در ایمیل یک مسئله شخصی است و این ایمیل متعلق به بنده مترجم کتاب میباشد.
کنترل کردن اینجا به این معنی است که با توسل به روشهای غیر مستقیم و نامحسوس شخصی را مجبور کنیم کاری که ما میخواهیم انجام دهد. البته کنترل مد نظر این کتاب، بیشتر جنبه منفی به کار گیری آن است که اغلب با توسل به راههای غیر صادقانه و برای سوء استفاده از شخص مورد استفاده قرار میگیرد. مثلا برخی شما را به نحوی تهدید میکنند که در ظاهر کلام آنها ممکن است حتی خیرخواهانه به نظر برسد ولی پس از برخورد با چنین شخصی دچار دلشوره و نگرانی میشوید و بدون آنکه متوجه شوید از اینکه مبادا اقدامی علیه شما بکند، میترسید و کاری که او میخواهد را، نه به خواست خودتان، بلکه به خاطر تهدیدی که از طرف او حس میکنید انجام میدهید. ضمنا خواهش میکنم این کتاب را کامل بخوانید تا به زیبائی این کتاب پی ببرید. مطمئن باشید آگاهی که از این کتاب کسب میکنید در هیچ کتابی نمیتوانید پیدا کنید. قسمتی که برای آشنائی با کتاب گذاشته شده، اصلا گویای محتوای این کتاب نیست! چون این کتاب بسیار پر محتوا تر از آن است که با خواندن چند صفحه اول آن بتوانید مطالب پر ارزشش را دریابید.
یه راه حل خیلی خوب که جلوی هرگونه کنترل شدن رو میگیره افزایش عزت نفس و اعتماد به نفسه که باعث میشه خودبهخود نذاریم کسی از ما به هر نحوی سوءاستفاده کنه خود کتاب هم اشاره های مستقیمی به این مساله داشته که عدم اعتماد به نفس باعث این چیزهای ناخوشایند میشه. البته کاش عزت نفس رو هم لحاظ میکرد چون فرق داره با اعتماد به نفس و حیاتیتره. و باید همیشه در هر رابطه ای باید خودمون رو در اولویت قرار بدیم تا قربانی و بازیچه هیچ کسی نشیم.
تقریبا اواسط کتاب هست که روش های یادگیری مقابله شروع می شه، با عنوان "مقاومت کردن" در برابر کسانی که تو شرایط مختلف میخوان به خواسته هاشون جواب مثبت بدیم. چه اون کسی که فروشنده هست و میخواد جنسش رو هر طور شده به ما بفروشه چه کسانی دیگه. *از فهرست که بری میشه شماره شش. تو این قسمت هست که شروع می کنیم به یادگرفتن اینکه چطوری رفتار کنیم که نه عزت نفسمون خدشه دار شه و نه هیچ غم و اندوه دیگه ای :)
عالی عالی عالی ... اصلا فکر نمیکردم خواندن یک کتاب اینقدر توی زندگیم تاثیر بزاره ! پیشنهاد میکنم تا آخر بخونید ! محشر بود ! خیلی از مشکلاتم که فکر م یکردم با رفتن به مشاوره هم قابل حل نیستن با خواندن این کتاب تونستم برطرفشون کنم ! حتما تمرینها رو انجام بدین و جمله به جمله این کتاب رو بررسی کنین و در موردش فکر کنین! به نتایج عالی ای میرسین !
نزدیک ۸۰ اسلاید خوندم ب نظرم با توجه به روند پیشروی و فهرستی که دیدم کتاب مناسبی نباشه البته هر کس نظر خودش رو داره و اینجا من ظور از کنترل شخصی هس که به شما ضرر میزنه نه صرفا واژه کنترل.اون انتظاری که با توجه از اسم کتاب داشتم رو نداشت و احساس میکنم تلاش نویسنده تو طولانی کردن مطلب بود
سلام. من این کتاب رو در طرح مترو مطالعه می کنم. هر روز نزدیک ۲ ساعت. کتاب خوبی هست. از بابت اینکه در اطرافیان من هم از این نوع افراد وجود دارند. ولی یک ایراد دارد و آن اینکه مطلبی را چندین بار نوشته است و موضوع را کش می دهد. غیر از این کتاب خوبی است. فعلا در صفحه ۱۸۰ هستم.
من فعلا نمونه رو خوندم . ولی به نظر من این کنترلی که میگه یا ترجمه شده با اونی که توصیفش میکنه یکی نیست ، منظورم اینه کنترل در زبان فارسی یه معنی دیگه داره ، یه جوریه کتابش همش داره هی کش میده ، راهکار فعلا که نگفت فقط از کتابش تعریف کرد .
وافعا آدم هایی هستن اطرافمون که با کنترل گری سعی میکنن رفتار های مارو به میل خودشون تغییر بدن این کتاب رو دوست داشتم و دو بار خوندم که خیلی یعنی واقعا زیاد به من کمک کرد
مطالب تکراری زیاد داره ولی در کل کتاب مفیدیه در صورتی که تمرین ها را انجام بدیم و توانایی خودمون رو بالا ببریم و در ضمن بسیار باید هوشیار باشیم که در تشخیص نوع کنترل کننده اشتباه نکنیم و راه کار درست رو انتخاب کنیم