طی دو دهه اجرای برنامه تعدیل ساختاری در کشورهای در حال توسعه بنا به گزارش های رسمی سازمان اقتصادی و اجتماعی بینالمللی منجر به افزایش تعداد فقرا به میزان سه برابر شده است.
در این میان ادعای کاهش فقر در اثر اجرای چنین برنامهای، امری بدیع و منحصر به فرد است که در میان طرفداران و مجریان این برنامه در کشورمان مطرح گردیده و هر روز به گونهای تکرار میشود.
این کتاب ضمن ارزیابی ارزش علمی چنین ادعایی، حامل دو پیام اساسی برای مدیریت توسعه ملی و صاحبنظران و اندیشمندان این عرصه است.
اول به خوبی نشان می دهد که هزینه های اجتماعی فرهنگی اجرای این برنامه، اگر بیش از هزینه های اقتصادی آن نباشد کمتر از آن نیست، و دوم اهمیت لحاظ کردن پیش نیازها، آثار و هزینههای اجتماعی برنامههای اقتصادی را به عنوان یک حوزه مورد غفلت، طی بالغ بر پنجاه سال تجربۀ برنامهریزی توسعه گوشزد مینماید.