انسان به طور ناخودآگاه همیشه دنبال لذت بردن از زندگی ست. او نمیخواهد در زندگی رنج و دردی را متحمل شود مگر اینکه بداند از این مسیر تنها میتواند به احساس خوشبختی و آرامش برسد؛ اما ممکن است قبل از هر چیز این مسئله در ذهن ایجاد شود که چرا انسان چنین ماهیتی دارد. پیمان آزاد در کتاب انسان ذهن است و دیگر هیچ توضیح میدهد که آدمی برای داشتن زندگی سالم و رهایی از رنجهای روحی باید موانع ذهنی را بشناسد و آنها را حذف کند. او در این کتاب راهکارهایی را برای رهایی از دغدغه های ذهنی ارائه میدهد.
انسان ذهن است و دیگر هیچ کتابی به تالیف پیمان آزاد است که در زمینهی خودشناسی، خودسازی، اندیشه و تفکر نوشته شده است. این کتاب به گفتهی نویسنده نوعی رویکرد روانشناختی از عرفان نظری است که با روانشناسی هم در آمیخته است و مناسب افرادی است که میخواهند در زندگی خود تغییرات اساسی ایجاد کنند. نسخه چاپی کتاب را انتشارات البرز در 552 صفحه منتشر کرده و در اختیار علاقهمندان قرار داده است.
پیمان آزاد در سه بخش خودشناسی، آگاهی و رهایی تلاش میکند تا دیدگاه خواننده را به زندگی دگرگون کند و به او بگوید که انسان امروز در زمانهای زندگی میکند که حرف اول را تجربه و مشاهده میگوید. با توجه به شرایط و دورهی امروز حوالهی کارها و هدفها به آینده با توجه به این شرایط غیرممکن است. این کتاب به انسان میآموزد که بیداری و هوشیاری در جهان امروز به چه شکل است.
پیمان آزاد در مقدمهی کتاب دربارهی آن مینویسد: «پس از سی سال شناور بودن در مباحث روانشناسی و خودشناسی و عرفان مولوی و کسب تجربه از اینجا و آنجای جهان، کم و بیش به مانیفست (قطعنامه) خود در این زمینه نزدیک شدهام. بارها از روایتهای گوناگونی از عرفان سرخورده و به روانشناسی و جنبشهای سهگانه تحلیلگرایی، رفتارگرایی و انسانگرایی آن روی آورده و باز متوجه عرفان شدهام. هرگز نخواستهام در زندانی از فکر اعم از ایده، مکتب، جنبش و ایدئولوژی برای همیشه اتراق کنم. از اینرو، هرگز مجال کسب تجربه را از خود نگرفتهام. اکنون به برداشتی (رویکردی) رسیدهام که به تجربه دریافتهام که نتیجهبخش بوده است؛ هم برای خودم و هم برای دیگران. اینک از این زاویه به مسائل و مشکلات زندگی که برای همه ما پیش میآید، پاسخ میدهم.»
دکتر پیمان آزاد در سال 1326 در تهران متولد شد. او از کودکی به موضوعات مهم و مطرح جامعه روز فکر میکرده است و همواره میخواسته در جهت رفع مشکلات جامعه تلاش کند. او در نهایت با کتابهایی که نوشت توانست به بسیاری از ایرانیان کمک کند که با خودیاری و خودسازی در جهت رشد و پیشرفت خود قدم بردارند. دکتر آزاد سالها سفر کرده است تا با دنیای بیرون و درون خود بیشتر و بهتر آشنا شود. سفر همیشه به افراد کمک میکند تا خودشان را بهتر بشناسند. به همین دلیل شناخت عمیق از دنیای پیرامون هم در کتابهای او وجود دارد.
پیمان آزاد بعد از سالها به جواب سوالات خود نزدیک شده و آگاهی و سواد او به وادی ظهور رسیده است به طوری که آثار گوناگونی درزمینه روانشناسی، معرفتشناسی، عرفان مولوی و شعر و رمان دارد که حدود سی جلد از آنها منتشرشده و آثار منتشر نشده او هم بیش از سی جلد است که در مراحل بازبینی و انتشار میباشند.
او در زمینه روانشناسی و درمان مینویسد و همچنین در این زمینه پژوهش و تجربههای کافی دارد. برای افرادی که علاقه دارند کتابهای روانشناسی به قلم نویسندگان و متخصصان ایرانی بخوانند کتابهای پیمان آزاد مفید خواهد بود. همچنین مقالهها و مصاحبههای متعددی از پیمان آزاد منتشرشده است. دکتر آزاد سمینارهایی را در زمینهی خودشناسی، معرفتشناسی و عرفان مولوی و کاربردِ این عرفان در درمان داشته است.
خود آشکار بینی نسبت به خجالتی بودن میتواند اینجا در مقام من عرض اندام کند. در واقع، تجربه کنندهای هست، تجربهای هست که پیشتر از آن ایدهای در ذهن تجربه کننده وجود دارد و تجربه شوندهای نیز در میان است.
اینجا سوژه، ابژه را از خود جدا میبیند. درصورتیکه هر دو میتوانند یکی باشند. ولی سوژه دوست دارد که این را دوتا ببیند. بهتر است پرسیده شود که چرا ذهن، بهرغم این آگاهی، همچنان میان سوژه و ابژه جدایی میبیند. این بازی است که هر لحظه تکرار میشود. ذهن اسير عادت و گذشته و خاطره و آرمان و آرزو و ترس و اضطراب و عقبنشینی و پیشروی و درجا زدن و واهمه داشتن و نظایر اینهاست. این روند روزمره ذهن شرطی است که انسان پسیکولوژیک با آن سروکار دارد.
در عبارت: اینجا خانه من است، اینها کتابهای من هستند، نسبتی مالکانه میان اشیای مادی و من (میتواند اینجا من فیزیکی باشد که از آن بهره مند میشود) برقرار میشود. در این عبارت، من یک پدیده مجازی است که برای برقرار شدن نسبتی میان خانه و فیزیک در میانه آشکار میگردد. درواقع، گاهی من همان فیزیک است. در عبارت من درخت را میبینم، در واقع من جای چشم قرار گرفته است. چشم است که درختی در آن منعکس شده است؛ و ذهن، به وکالت چشم ذهن خود را مالک چشم میبیند، این را به خود نسبت میدهد. ذهن گاهی همچون وسيله منفعل و مواد خام عمل میکند و گاهی به عنوان مدعی ظاهر میشود. در عبارت، من انتقام خون برادرم را میگیرم. اینجا من کیست و چیست؟ در اینجا من یک عنصر مادی است که خود را با شخص دیگری که مفهوم برادر به آن اطلاق میشود، هم هویت کرده است. ابتدا مفهوم برادر و همخون بودن وجود دارد. بعد، مرکزی در ذهن هست که این را به سابقه میفهمد. بعد هم هویتی میان این دو مفهوم وجود دارد. بعد تصمیم و اراده انتقام به وجود میآید؛ که همه اینها واکنش فکر شرطی است. صحنه هم ذهن انسان پسیکولوژیک است. این ذهن بازیخورده، میان خود اصیل با وجود اصیل که خالی از مفاهیم ارزشی و قراردادی است و دیگری فرق میگذارد و بر اثر تلقین و عادت، وابستگی ایجاد میکند و از اینجا خطا رفتن ذهن آغاز میشود. انتقام گرفتن هم مفهومی است که ذهن از قبل با آن آشنایی دارد. پس دست به کار میشود. به خاطر یک مفهومسازی ذهنی که القایی است، قتلی اتفاقی میافتد.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب انسان ذهن است و دیگر هیچ اثر پیمان آزاد بود. خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی روانشناسی میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 3.۰۲ مگابایت |
تعداد صفحات | 552 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۸:۲۴:۰۰ |
نویسنده | پیمان آزاد |
ناشر |