اگزیستانسیالیسم معمولاً با کافههای ساحل چپ [رود سن]در پاریس و «خانواده» فیلسوفانی چون ژانپل سارتر و سیمون دوبوار که در سالهای پس از آزادی پاریس در پایان جنگ جهانی دوم در آنجا گرد هم جمع میشدند پیوند خورده است. میتوان روشنفکران پیشگام و عجیب و غریبی را تصور کرد که مدام سیگار میکشند و به موسیقی جاز گوش میدهند و با شور و حرارت دربارۀ نتایج آزادی هنری و سیاسی نوبنیاد خود بحث میکنند، و عشق و شور، خلاقیت، اضطراب و دلهره ناشی از خودکاوی و آزادی، و بهویژه آزادی، در میانشان موج میزند.
اگرچه این تصویر را رسانههای آن روز شکل دادهاند و بدون تردید بر روح آن زمانه چیره شده، اما به خوبی نشانگر اهمیت فلسفی تفکر اگزیستانسیالیستی است و آن را همچون پدیدهای فرهنگی معرفی میکند که متعلق به دورۀ خاص تاریخی است. این شاید هزینهای است که نحوهای از تفکر، که به جای بحث به شیوهای انتزاعی و بیزمان، سخت به عملی کردن فلسفه به نحو انضمامی و ملموس دل بسته بود، باید میپرداخت. اشتیاق اگزیستانسیالسیتها برای معاصر بودن، تعهد سیاسی و اجتماعیشان را شعلهور ساخت. اما این موضوع، آنها را با مسائل روزگارشان نیز پیوند داد و موجب شد نسلهای بعدی، اعتبار حرفهای آنان را مربوط به گذشته بدانند.
این کتاب خیلی خلاصه و ساده و معمولی است ولی برای آشنایی ابتدایی با نویسندگان اگزیستانسیالیستی مفید است. سارتر، کامو، نیچه و... از افراد مهم درون کتاب هستند. در کل پلوتون رو دور نمیریزند ولی انتظار آنچنانی نداشته باشید.
4
کتاب ابتدایی خوبی برای آشنایی با اندیشه اگزیستانسیالیسم است . هرچقدر از این کتاب ها ترجمه شود برای اهل فلسفه بهتر است . با بیس مکتاب فلسفی آشنا می شوند.
3
به نظر من این کتاب دارای اصطلاحاتی ست که برای کسی که رشته ش فلسفه نیست و ابتدای راهه مناسب نیست. نمیدونم چطور بقیه گفتند برای شروع خوبه!