نقدنامۀ هنر این شماره در دو بخش تنظیم و ارائه شده است. آغازین مقالۀ بخش نخست، مراتب ظهور شهر را در مثنوی مولوی میکاود، و مقالۀ دوم با تدقیق در نقاشی به عنوان یک نظام نشانهای، روابط و تعاملات بینانشانهای در آفرینش متون جدید هنری را بررسی میکند.
دومین بخش شمارۀ پیش رو به نقد جغرافیایی اختصاص یافته است که یکی از آخرین نقدهای ارائهشده برای مطالعۀ ادبیات و هنر تلقی میشود. در حقیقت، نقد جغرافیایی بررسی سهم فضا و جغرافیا در عرصۀ نقد ادبی و هنری و فرهنگی است. این نقد همچنین ارتباط ویژهای با شرایط انسان معاصر دارد به همین دلیل است که نقد جغرافیایی در پگاه هزارۀ سوم شکل میگیرد. از یک سو محصول نوع نگاه انسان دوران پس از جنگ، بهخصوص پستمدرن به فضا و جغرافیاست و از سوی دیگر در ارتباط با مسائل و مصائب محیطزیست انسانی است و ازاینروی به نقد محیطزیستی نزدیک میشود. این رویکرد تازه که به طور جدی و نظاممند توسط برتران وستفال در حوزۀ نقد ادبی و هنری مطرح شد، به دلیل اهمیتش بهسرعت دارای شاخهها و هم زیرشاخههایی گردید.