ما همزمان زیر سایه وسیع حوادث ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱ و تبعات ناشی از آن، جنگ افغانستان که هدف آن واژگونی طالبانی بود که بن لادن را پناه میداد، جنگ عراق که برای مبارزه با تکثیر تسلیحات کشتارجمعی آن راهاندازی شده بود و سرانجام تهاجم اسراییل به لبنان که بنا بر ادعای تلآویو برای پایاندادن به حملات موشکی حزبالله آغاز شدهاند، زندگی میکنیم.
تنها کارشناسان جنگی این دو کشور [امریکا و اسراییل] بر کاربرد عملیات نظامی متعارف علیه کشوری ضعیفتر با هدف توقف عملیات تروریستی یا سیاست تکثیر تسلیحات اصرار میورزند. سهسال از آغاز حمله آمریکا میگذرد و هیچکس برونرفتی را از جنگ مقاومت ضد آمریکایی و جنگ شهری که عراق را در سایه سوءقصدهای داخلی و خارجی (اسپانیا، بریتانیا) متلاشی کرده متصور نیست. اوضاع در افغانستان بدتر است، زیرا بهطور نسبی تلفات نیروهای مسلح غربی از آمریکاییهای مستقر در عراق به مراتب بیشتر است. این چنین است که احساس بیعدالتی و نیرنگ در جمعیتهای مسلمان ساکن در کشورهای عربی یا غربی رو به فزونی است.