هنگامی جامعهای سالم و متعادل خواهیم داشت که افراد آن جامعه، از سلامت روان برخوردار و در عرصههای اجتماعی فعال باشند. انکار کردن نابسامانیهای روانی افراد جامعه درست نیست. برای اصلاح، نخست باید درد و بیماری را شناخت. در این صورت، درمان سهلتر خواهد بود.
در گذشتههای دور، اندیشمندان و ادیبان، کتابهای پند و اندرز مینوشتند تا به مردم آگاهیهای لازم را برای رسیدن به تعادل اخلاقی و روانی ارائه دهند. اما امروزه این پندنامههای ارزشمند به تنهایی کافی نیستند.
زندگی در عصر ما، آگاهیها و مهارتهای ظریفتری را میطلبد که با مطالعه و تجربه به دست میآیند. دسترسی به اطلاعات درست و کسب مهارتهای لازم برای زندگی، در پیشگیری از آسیبهای روانی سهم عمدهای دارد. هر چند علاوه بر اطلاعات درست، یافتن راهکارهای صحیح نیز ضروری است.