مردان بزرگی در عرصه هنر و ادب ایرانزمین درخشیدهاند که هر یک به نوعی مایه فخر و مباهات ایرانیان بودهاند. از میان آن هنرآوران، شاعرانِ بی مثال جایگاه ویژهای داشتهاند و از جمع شاعران، به اذعانِ اغلب فاضلان و عالمان زمانه، خواجه شمسالدین حافظ کمنظیر و از جهتی بینظیر بوده است.
دوستی و انس و ارتباط مردم با حافظ پدیدهای است بینظیر. شیوایی و جذابیت سخنش او را ملقب به «لسانالغیب» کرده و آشناییش با نهفتههایِ در دل و راز آگاهیش اشعارش را «فالنامه» و خبرگزار مردمان کرده است و این چنین است که اهمیت و بزرگیِ این مردِ سخنور، ضرورت بررسی و شناخت دقیقتر و تفحّص عمیقتر در احوال و افکار او و بازتاب آنها در کلام و شعرش را ایجاب میکند و چون افکار و آثار هر شخص و بویژه اشاراتی که در اشعارش آمده ساخته و پرداخته حیات فردی و اجتماعی عصر اوست، بحث و فحص درباره اشعار و احوال و افکار حافظ نیز مستلزم تحقیق درباره حوادث و رویدادهای زمان او و اوضاع و احوال سیاسی و ادبی روزگار اوست. زیرا همچنانکه مناطق طبیعی گوناگون محصولات جداگانهای دارند، محیطهای اجتماعی متفاوت نیز بازتابها و تأثیرات متفاوتی در افکار گویندگان خود میپردازند.