کتاب در امتداد بنفشه نشر پرتا قلم

گریز از احساس در جدالی نابرابر اسیر شده تا با آرامشِ خاطر، جان را فدای تلاطم دریای چشمانش کند. این روزگارِغریب در دل غوغای شیدایی دارد و رُخ‌نمایی جنگلِ احساس در گذر فصل‌ها موهبت شگفت‌انگیز عاشقی را در نگاه فریاد می‌زند. مملو از احساسات می‌شوم و تنِ سختِ قلم را با الهام از روان به رقص دعوت کرده تا دست را در شاخه‌برگ‌های زندگی گره بزند.

در هیاهوی ازدحام اطراف زمانی برای آرامش کنار بگذار، کتابی به دست بگیر و خودت را در امواج کلمات رها ساز؛ فریادهایی بی‌صدا در حنجره مشتاق ابراز وجود هستند. زندگی چون رودی خروشان در گذر است و زمانی به اقیانوس بیکران ملحق ‌شود و چه خوب می‌شود که در این میان زنگار از ذهن پاک کرده باشی و با رویی گشاده به استقبال فرداهای زندگی بروی...