وصیت یکی از این جلوههای توجه اسلام به اهمیت این مرحله از زندگی بشر است...؛ یعنی نظارت و برنامهریزی هر فرد در امور فردی و اجتماعی خود برای پس از مرگ و تنظیم کار تربیت فرزندان و تمشیت امور بازماندگان... .
بشریت همچون درختی کهنسال دیرینهپاست که ریشهاش در اعماق زمان و شاخهاش در آیندۀ دور است. فرزند در این سلسلۀ ناگسستنی، جوانهای است که از جلو به فضای غیرمتناهی زمان و از دنبال، به درخت بشریت متصل است... و جلوۀ حیات جوانۀ دیروزی است که برای او پدر و برای این درخت کهنسال شاخهای جوان بود. پدر اگرچه میمیرد و سبزۀ حیات او به زردی بدل میشود، خود «حیات» که تبار انسانهاست، از این شاخه به آن شاخه به راه بقای خود ادامه میدهد و از پدر به فرزند میرسد و چون فرزندِ دیروز، پدر امروزی شد، از او به فرزند میپیوندد که رمز حیات نابودناشدنی است و این جاده همعمر ابدیت است. جان پدر و فرزند از هم جدا نیست و فرزند ادامۀ حیات پدر و تجلی گونهگونیهای باطنی اوست. ازآنروست که وارث اموال و داراییهای او نیز هست. فرزند امتداد عمر پدر است و پدر باید برای آنکه جاودانه بماند و جوانهاش از اندام درخت جدا نشود، با تمام تجربۀ خود و شناخت کاملی که از فرزند و نیازها و خطرهای او دارد، حتی شناختی کاملتر از خود فرزند، به یاری او در سازندگیاش بشتابد؛ یعنی ذخیرۀ آن غذای معنوی که در طول عمر خود به دست آورده، به شاخۀ نورسیده برساند و او را زنده نگه دارد.
فلسفۀ وصیت، همین انتقال تجربیات و مهمترین دستاوردهای یک مرد باتجربۀ آزموده، به فرزندی تازهبهدورانرسیده است؛ همچنان که سربازی پیر، سلاح و جوشن به سرباز جوان بعدی بسپارد و دشمن و دوست را به او بشناساند.
این وصیتنامه نخست به حکمت و انگیزۀ نگارش آن میپردازد تا فرزند نیز حکیمانه به خواندنش بپردازد و برانگیزد و آنگاه وحدت معنوی و جانی پدر و فرزند را مینمایاند تا فرزند موقع خود را از پدر بشناسد. آنگاه برای تبیین آیین شناخت و واقعنگری، روش جهانبینی را که پایۀ خودسازی است، به فرزند میآموزد که درس نخست آن «دنیاشناسی» است؛ یعنی شناخت واقعبینانه از این مام دهر که جام شوکران را به جای باده میدهد و از مستی به فنا میکشاند و با همهکس مکر و فریب میکند.
درس دیگر، خودشناسی است که خود را، چه خود فرد و چه خود جمع، باید واقعبینانه شناخت و اگر وجودی به نام فرد هست، وجودی به نام «جمع» را نیز که فرد عضوی از اندام آن است، باید هست انگاشت و از بیماریهای شخصیت که یکی «کورجمعی» است، یعنی ندیدن جامعه، باید پرهیز بلیغ داشت... . و درس دیگر، انسانشناسی که به دنبال خودشناسی است.
آنگاه راهشناسی و آیندهنگری و پرهیز از «آفات فطری بشری» و نادیدهگرفتن قوانین طبیعت، یعنی «گناه»... و لزوم توجه به قوانین تاریخ و سنن طبیعت و ارتباط با غیرمتناهی، یعنی «دعا» که رابطۀ انسان و جهان و کلید مشکلات آن است، پیشِ روی انسان است.
و آنگاه سخن از «مرگ» است، دروازۀ بزرگ تکامل، آغاز درویدن و پایان کشتن، آسوده به جای رنجبردن، نوید زندگی جاویدان و سپیدهدمان حیاتی بهتر... و رهایی... .
... و به فرجام، تکیه بر نگهداری ارزش انسان و امراض شخصیت (طمع و حرص و خودفروشی و...) و تأکید بر اهمیت زندگی در جامعه و آیین و روش آن و توصیف آفات زندگی در جامعه و بیماریهای واگیردار شخصیت و منش انسانی... و حدود و قوانین معاشرت و رفیقداری و حریم خانواده و حفظ و حمایت آن و حفظ قوای باطنی، یعنی خاموشی، و هرچه دیگر... که انسانی بهتر و والاتر بسازد.
سخنان یک پدر در لحظۀ کوچ، گزیدهترین و پربهاترین و مهمترین سخنان اوست... . گرانبهاترین اندرزها و تجربههای اندوختۀ یک پدر را میتوان با وصیت، یعنی واگذاری سرمایۀ معنوی حاصل از کارکرد زندگی این جهان به فرزند شناخت، آن لحظه که یک پای در رکاب و یک دست به مَرکب دارد و «جرس فریاد میدارد که بربندید محملها!»
و دراینمیان، سخنان امامعلی، امیرالمؤمنین(ع)، گزیدهترین و پربهاترین بوده است و پیداست که وصیت او به بهترین کسانش، بایستی بالاتر از همۀ گزیدهها و پربهاترین آن پرمایهها باشد... . این است که این وصیتنامه ارزش معنوی بسیار دارد.
-از متن کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 438.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 67 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۲:۱۴:۰۰ |
نویسنده | سیدمحمد خامنهای |
ناشر | انتشارات علمی و فرهنگی |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۳/۳۰ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |