آنچه میاندیشیم، شیوۀ حیات ما را شکل میدهد و انسان چیزی جز اندیشههایش نیست.
هدفهایی که داریم و معنایی که برای زندگی خود تعریف کردهایم، مسیر حرکت ما را نشان میدهد. در این طیِ طریق آنچه احساس و درک میکنیم و عواطف ما را برمیانگیزد همه ناشی از این سیر و سلوکی است که با خود و دیگران داریم.
ما به این جهان آمدهایم تا از نعمتهای آن بهرهمند شویم و لذت ببریم. این دیگر بر خود ماست که با چه دیدی به این جهان بنگریم و رنج آن را به جان بخریم یا خواستار شادی آن باشیم.
چون غمت را نتوان یافت مگر در دل شاد
ما به امید غمت خاطر شادی طلبیم
زندگی معدنی پر رمز و راز است و ما همه به جویندگان طلای «لحظههای ناب» شباهت داریم. باید ذره ذره کان هستی را کاوید و سخت کوشید تا به کوچکترین رگههای شادی و شعف و رضایت رسید. در این راه، خستگی معنا و جایی ندارد، زیرا حیات انسان آمیزهای از تلاش برای رسیدن به استغنای درون و شادکامی و اهداف شخصی مناسب خود است. از طرفی میدانیم که شادکامی بذری است که نیاز به مراقبت دارد ولی اندوه و ناامیدی بذر یا علفی خود روست و باید مراقب بود و با مشاهدهی نشانههای آن، فوری در صدد وجینکردن و غلبه بر آن بر آمد و یا مثل درختی که میوهای تلخ میدهد باید ریشهکن کردن آن یا هرس شاخههایش را جدی گرفت.
بدبینی هزاران چهره دارد. از طریق روزنامهها و تلویزیون و دیگر شبکههای خبری، روزانه و گاه ساعت به ساعت اخبار منفی به ما القا میشود (ولی خبرهای خوب به این سرعت و وسعت به ما نمیرسند و پخش نمیشوند) و ما ناخودآگاه همیشه آنچه را میشنویم و یا میبینیم به زبان میآوریم و بیان میکنیم و متأسفانه در برخورد با این اخبار تحلیلهای ناقصی داریم، چرا که دانش ما همهجانبه نیست و در این اخبار نیز بر اساس منشاء آن ممکن است منافع شخصی خاص یا گروهی خاص مدِ نظر باشد. کجاندیشی عارضهای فردی و اجتماعی است که برای رسیدن به شادکامی، همواره باید در خود و دیگران مراقب اثراتش باشیم.
در طول چندین سال کار بالینیِ مداوم و با توجه به شرح حال دهها هزار مراجع و بیمار، تقریباً به این یقین رسیدهام که اگر تمام نعمتها و ثروتهای دنیا در اختیار فردی قرار گیرد که از نعمت سالماندیشی و روابط مؤثر بیبهره است، باز همیشه در اندوه و حسرت به سر خواهد برد و برعکس انسانی که دارای توان واقعیتگرایی و سالماندیشی است، از کمترین امکانات زندگی به خوبی بهرهمند خواهد شد و احساس رضایت و خرسندی خواهد کرد. حتی اگر این فرد اسیر و یا در زندان باشد، چرا که آزادی درونی تا حدود بسیار زیادی در گرو اندیشۀ سالم است، نه امکانات.
گاهی افرادی را دیدهایم که با وجود داشتن امکانات رفاهی زیاد و سلامت جسمی از زندگی خود ناراضی بوده و با شِکوِه و شکایتهای دائمی در دریای غم غوطهورند و از طرف دیگر اشخاصی را دیدهایم که با وجود احتیاجات مادی یا مشکلات گوناگون در زندگی، امیدوار، بشاش و پرتلاش، در جهت حل مشکلات گام برمیدارند. شاید این افراد مثل «ارنستو چگوارا» به این نکته رسیدهاند که: شاد بودن تنها انتقامی است که میتوان از زندگی سخت گرفت. امروز این مهم در زندگی بسیاری لازمالاجرا است.
اشخاصی را دیدهایم که بسیار باهوش هستند ولی شاد نیستند. ولی افرادی را نیز دیدهایم که بسیار باهوش نیستند ولی خردمند هستند و بهراستی احساس خرسندی میکنند.
راستی تفاوت این اشخاص در چیست؟
آن حال بد و این حال خوب از کجا ریشه میگیرد؟ شاعر فرزانه شفیعی کدکنی میگوید:
وقتی حضور خود را دریافتم
دیدم تمام جادهها
از «من» آغاز میشود
... و این «من» نیاز به «خودشناسی» دارد. باید آن را شناخت و نیرومند ساخت تا ماهرانه زیست.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 913.۱۴ کیلوبایت |
مدت زمان | ۱۶:۱۶:۱۳ |
نویسنده | احمد پدرام |
نویسنده دوم | رقیه منصوری بنی |
نویسنده سوم | محسن معروفی |
راوی | ویکتوریا براری |
راوی دوم | رضا بصیری |
راوی سوم | معین وصال |
راوی چهارم | سحر حمیدی |
راوی پنجم | محمد کربلایی |
ناشر | نشر صوتی پدرام |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۱۰/۰۹ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |