همانطور که میدانید، به لطف الهی روز به روز گفتمان علوم انسانیِ اسلامی در جامعه دانشگاهی و حوزوی بسط و عمق بیشتری پیدا میکند. چند سال پیش، بعضی دوستان، ما را به خاطر بالا گرفتن پرچم علوم انسانیِ اسلامی سرزنش میکردند و معتقد بودند که موضوع تحول بنیادین در علوم انسانی را باید حداکثر در چارچوب بومیسازی علوم انسانی و یا تغییر و بهروزسازی سرفصلهای درسی مطرح کرد. در واقع، به رغم گذشت ۴۰ سال از عمر انقلاب، هنوز شماری از عناصر متدین و انقلابی در بیان حقانیت و کارآمدی تفکر اسلامی لکنت زبان دارند و با موضعی منفعلانه در برابر حلقات روشنفکریِ سکولار، از بالا نگه داشتن پرچم علوم انسانیِ اسلامی در دانشگاهها خجالت میکشند؛ حتی تصور نکنید همه آنهایی که در اتمسفر حوزههای علمیه تنفس میکنند با علوم انسانیِ اسلامی موافق و همراهاند خیر! امروز با کسانی در حوزهها روبرو هستیم که به دلیل عدم فهم صحیح جامعیت و کمال دین، نسبت به واقعیت علوم انسانیِ اسلامی و یا امکان تحقق آن شک دارند. با این همه، حرف بنده این است که عقلانیت حاکم بر علوم انسانیِ اسلامی روشن، محکم و قابل دفاع است و ما نه از طرح موضوع علوم انسانیِ اسلامی پشیمان هستیم و نه از ادامه تلاش در این زمینه صرفِِنظر میکنیم.
زمینه اصلی شکوفایی علوم انسانیِ اسلامی
در آغاز بحث، مایلم به یک نکته کلیدی درباره علوم انسانیِ اسلامی اشاره کنم و آن این است که علوم انسانیِ اسلامی تنها در فضای ایمان الهی شکوفا میشود. اینگونه نیست که شما بتوانید در خارج از فضای ایمان الهی درباره علوم انسانیِ اسلامی بیندیشید و به دنبال عینیت یافتن آن در زندگی فردی و فراتر از آن در نظامات اجتماعی باشید. قرآن کریم در سوره بقره آیه ۲۱ میفرماید :«یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»؛ ای مردم، پروردگارتان را که شما و پیشینیان شما را آفریده است بپرستید تا به مقام تقوا دست پیدا کنید. در این آیه شریفه حداقل پنج مطلب کلیدی وجود دارد :
۱. هیچ عقل سلیمی پرستش خدایی که خالق انسانهاست را نفی نمیکند؛
۲. هیچ کس به جز خالق انسان صلاحیت ربّ شدن برای انسان را ندارد. به بیان دیگر، ربّ انسان خالق انسان است؛
۳. خدای متعال تنها به خلق انسان بسنده نکرده است بلکه انسان را تحت تدبیر خود قرار داده است؛ در حقیقت، اقتضای حکمت الهی این است که این عالم معنادار و هدفمند باشد و انسان به حال خود رها نشود. قرآن کریم در سوره قیامه آیه ۳۶ میفرماید :«أیَحسَبُ الانسانُ أن یُترَکَ سُدًی»؛ آیا انسان گمان میکند بیهوده و مهمل رها میشود؟!
۴. پرستش فقط رکوع و سجود ظاهری و تکرار یکسری از اذکار نیست، بلکه پرستش این است که انسان با درک هدف و مقصد خلقت و راه رسیدن به آن، اولاً مسئولیت خود را در این عالم پیدا کند و ثانیاً با انجام این مسئولیت، خود را تحت تدبیر ربّاش قرار دهد. در واقع، کسی که تحت تدبیر ربّ خود قرار بگیرد، حرکت او به سمت منبع کمال تضمین شده است. توجه بفرمایید، وقتی انسان از تحت تدبیر ربّ خود خارج شد و حاضر نشد در سبیل الله گام بردارد، عملاً سند گمگشتگی دائمیاش در این عالم را امضاء کرده است. به بیان واضحتر، انسانی که از راه خدا خارج میشود و به بیراهه قدم میگذارد، چه در این دنیا و چه در آخرت، یک موجود شده است. حالا در شرایطی که خداوند متعال با مبعوث ساختن پیامبران و فرستادن وحی، هم خطوط روشنی برای زندگی فردی و جمعی انسان ترسیم کرده و هم مسئولیتهای انسان را معیّن کرده است، کدام منطقی قبول میکند که انسان با پشت کردن به وحی، خود را از تقرّب به منبع کمال و دستیابی به سعادت ابدی محروم کند؟ در ادامه همان آیه ۲۱ سوره بقره، قرآن مجید در آیه ۲۲ میفرماید :«فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَاداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»؛ یعنی در حالی که میدانید خداوند خالق و ربّ شماست، برای خداوند شریک و همتایی قرار ندهید.
-متن از کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۶۹ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 526 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۷:۳۲:۰۰ |
نویسنده | رضا غلامی |
ناشر | پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۸/۰۶ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |