مواجههی همهجانبه با غرب را میتوان مهمترین و بزرگترین چالش ایران در چند قرن اخیر دانست. در دورهی قاجار به واسطهی ورود اندیشهی تجدد، زندگی ایرانیان در همهی ابعاد دستخوش دگرگونی شد و تغییرات گستردهای در زمینههای سیاسی، اجتماعی، دینی، اقتصادی و فرهنگی به وقوع پیوست. در این دوره اندیشهی ایرانی در برخورد با اندیشههای غربِ متجدد دچار گسست معرفتی شد و چالش عمیقی میان سنت و تجدد درگرفت که تاکنون نیز ادامه داشته است. تجدد خود را در قالب پدیدههایی نوین عرضه کرد. یکی از این پدیدهها نمایش غربی بود که در طول چند دهه به تدریج در ایران شکل گرفت. نمایش غربی زودتر از سایر فرمهای نوین ادبی و هنری مانند رمان و داستان کوتاه که کمی بعدتر در ایران رایج شدند به حوزهی هنری و فکری ایرانیان راه پیدا کرد. این فرم نوین تا زمان مشروطیت عمدتاً در فضای فکری نخبگان و تحصیلکردگان جریان داشت و کمتر با تودهی مردم در ارتباط بود.
در زمینهی تاریخ نمایش غربی در ایران پژوهشهای گوناگونی صورت گرفته است. در ابتدا ما با تکنگاریهایی مواجه بودیم که به صورت مقاله در مجلات یا سالنامهها منتشر میشد؛ مانند مقالهی بلند سرگذشت تئاتر ایران که توسط غلامعلی فکری در سالهای آغازین این قرن به نگارش درمیآمد و در سالنامهی پارس منتشر شد. در دههی سی شمسی نخستین پژوهشها در زمینهی نمایش ایران صورت گرفت، روندی که تاکنون نیز ادامه یافته است. در دههی سی شمسی ابوالقاسم جنتیِعطایی با تألیف کتاب بنیاد نمایش در ایران نخستین گام را برداشت. در سالهای میانیِ دههی چهل زندهیاد ایرج زهری مطالب مفصل و پیوستهای در مجلهی تماشا به رشتهی تحریر درآورد. سپس یحیی آریانپور در کتاب از صبا تا نیما که در سال ۱۳۵۰ برای نخستین بار منتشر شد بخشهایی را به نمایش اختصاص داد که تا سالهای سال از مهمترین منابع به شمار میآمد.
با انتشار کتاب ادبیات نمایشی در ایران اثر جمشید ملکپور در سال ۱۳۶۳ پژوهش دربارهی تاریخ نمایش غربی در ایران وارد مرحلهی تازهتر و گستردهتر میشود. او در سه مجلد مفصلاً به تاریخ نمایش معاصر ایران البته با تکیه بر ادبیات نمایشی میپردازد. از ویژگیهای این اثر جامع بودن آن نسبت به پژوهشهای پیشین است اما این پژوهش بیشتر جنبهی توصیفی دارد و فاقد نگرش تحلیلی به شکلگیری نمایش غربی در ایران است. در سال ۱۳۷۰ کتاب پژوهشی در تاریخ تئاتر ایران از مصطفی اسکویی در مسکو منتشر میشود. این کتاب از سایر کتابهای نام برده ارزش پژوهشی کمتری دارد چراکه مؤلف با نگاه یکجانبه و غیرعلمی دست به تاریخنگاری نمایش ایران زده است و بسیاری از همان اندک تحلیلها، سطحی و شتابزده است. کتاب نمایش دورهی قاجار نوشتهی دکتر یعقوب آژند (۱۳۹۵)، صرفاً یک تاریخنگاری توصیفی است و تکرار، جمعبندی و تدوین مجدد تحقیقات و کتب پیشین است. نکته اینجاست اگر پژوهشگر به پژوهش توصیفی بسنده میکند دستکم باید پژوهش او حاوی اسناد جدید، نکتههای پنهان و کشفیات تاریخی تازهای باشد که این پژوهش چنین نیست.
مایل بکتاش از دیگر پژوهشگرانی بود که در حد فاصل سالهای ۴۷ تا ۵۷ به پژوهش دربارهی تاریخ نمایش ایران پرداخت. او با پژوهشهای ریشهای و جامعهشناسانه و با ارائهی اسناد معتبر، تحولی جدی در تاریخنگاریِ نمایش غربی و سنتی ایران ایجاد کرد. مقالات او عمدتاً به صورت مقاله در فصلنامهی تئاتر، مجلهی فردوسی و مجلهی بامشاد منتشر میشد.
اما در زمینهی مطالعات دانشگاهی چندین پایاننامه در مقاطع مختلف دانشگاهی با موضوعاتی مرتبط به رشتهی تحریر درآمده است؛ پایاننامهی کارشناسی رامین قالقاچی با عنوانِ پیشگامان درامنویسی ایران (۱۳۷۶ ش.)، پایاننامهی کارشناسی حمید امجد با عنوانِ نخستین نمایشنامههای ایرانی بهعنوان آغازگر دوران جدید ادبی (۱۳۷۳ ش.)، پایاننامهی کارشناسی لیلا جواهری با عنوانِ نمایشنامهنویسی ایران از آغاز تا امروز (۱۳۸۰ ش.)، پایاننامهی کارشناسی ارشد حسن حسینیکلجاهی با عنوانِ تحول تئاتر از دورهی قاجاریه به بعد (۱۳۸۳ ش.)، پایاننامهی کارشناسی وحیده صدیقیسراب با عنوانِ شروع و شکلگیری تئاتر در ایران (۱۳۷۸ ش.). رسالههای فوق عمدتاً توصیفی هستند و کمتر جنبهی تحلیلی دارند. اما در این میان رسالهی حمید امجد که به صورت کتابی نیز با نام تیاتر قرن سیزدهم (۱۳۸۷) منتشر شده است از بُعد فنی به آثار پیشگامان نمایشنامهنویسی در ایران میپردازد. در این پژوهش نیز بحثی دربارهی تأسیس نمایش غربی در ایران وجود ندارد.
رسالهی دیگر رسالهی کارشناسیِ ارشد نوشتهی خشایار مصطفوی است که به صورت کتابی بهعنوان زایش درام ایرانی (۱۳۹۰) منتشر شد. در این اثر هم به علت شکلگیری نمایش غربی در ایران پرداخته نشده و صرفاً ویژگیهای آثار میرزاآقا تبریزی برشمرده شده است.
از میان تمامی پژوهشهای معرفی شده در بالا، مقالات بکتاش را میتوان بهعنوان پژوهشهایی ارزنده به شمار آورد که پس از سالها هنوز تازگی خود را حفظ کردهاند و به دلیل نگرش جامعهشناختی و تاریخی نگارندهی آنها، میتوان این آثار را سرآغاز راهی دانست که نگارندهی این رساله در کار امتداد دادن به آن است. آنچه پژوهشهای بکتاش را از سایرین متمایز میکند نگرش تاریخی، جامعهشناختی، نگرش درزمانی و موشکافانهی اوست. بکتاش میکوشد ریشه و کُنه موضوع تحقیق را بکاود و در این راه از هیچ منبع مکتوبی چشمپوشی نمیکند. او نسخههای خطی و منابع کمیاب و نایاب را برای مستند کردن نظریاتش شاهد میآورد. در واقع او موضوع تحقیق را در ارتباط ارگانیک با تمامی منابع مستقیم و غیرمستقیم قرار میدهد. نکتهی دیگر در مقالات بکتاش توجه به «سیر تحول» است. یعنی وی بر آن است تا سیر تحول، انتقال و تبدیل دورهای و یا پدیدهای را به دوره یا پدیدهی دیگر نشان دهد.
پژوهشهای نام برده عمدتاً به نحوهی ورود نمایش غربی، عوامل تأثیرگذار بر آن و کارکردهای آن پرداختهاند و تأسیس نمایش غربی را در ایران امری بدیهی و گویی از پیش اثباتشده تلقی کردهاند. مهمترین ضعف این پژوهشها به غیر از اتکای صرف به جنبهی توصیفی، فقدان نگرش تحلیلی، چهارچوب نظری و روش پژوهش است. این پژوهشها عموماً از طرح پرسشهایی اساسی مانند «چرا در برههی زمانی خاص یعنی دورهی پیش از مشروطه، نمایش و نمایشنامهی غربی در ایران مطرح میشود و عدهای سودای پرداختن به آن را پیدا میکنند؟ اصولاً چه ارتباطی میان زمینههای سیاسی، دینی، فرهنگی و اقتصادی دورهی پیش از مشروطه با پیدایش نمایش غربی در ایران وجود دارد؟ آیا میتوان پیدایی پدیدهای جدید را به صورت انتزاعی و فارغ از جنبههای جامعهشناختی و تاریخیاش مورد بررسی قرار داد یا پیدایی آن را به تمایلات فردی شخص یا اشخاصی مانند ناصرالدینشاه تنزل داد؟» غافل هستند.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۱۹ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 123 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۰۶:۰۰ |
نویسنده | غلامحسین دولتآبادی |
ناشر | یکشنبه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۷/۰۸ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |