اولین نوع رابطهای که میتواند موجب سوگ آدمها شود این است که فرد داغدار باید با متوفی صمیمی باشد. تصویری که عموما از سوگ در ذهن داریم آن سوگهایی هستند که در آنها بین داغدار و متوفی صمیمیتی هست. ویژگی های خصیصهنمای صمیمیت-خونگرمی، رفاقت، آشنایی با نگرشها و عادات روزمره طرف مقابل- در مواقعی که احتمالا سوگ می تواند عمیق باشد وجود دارند؛ مثلا وقتی آدم همسرش یا فرزندش را از دست میدهد، یا خواهر یا برادری را که به او نزدیک بوده. در چنین شکل روابطی است که سوگ بیش از هر وقت دیگر برای انسان اهمیت و ارزش دارد. ضرورتی هم ندارد برای شکلگیری سوگ این صمیمیت دوطرفه باشد. بهطور مثال، بدیهی به نظر میرسد والدینی که منتظر به دنیا آمدن بچهشان هستند (و خصوصا مادرها) از مرگ جنینی که سقط میشود دچار سوگ میشوند. با اینکه این جنینها مثل نوزادها و بچهها و بزرگسالان عادات و نگرش و خصوصیات شخصی و غیره ندارند، والدین با جنین نوعی احساس صمیمیت دارند که ریشه در تجربهی لقاح، بارداری و آماده شدن برای زایمان دارند. با اینحال فرض بر این است که جنین انسان از زندگی معنوی پیچیدهای که برای صمیمیت با والدین ضرورت دارد بیبهره است.