در فقه امامیّه دادرسی (قضاوت) از وظائف و تکالیف حاکم شرعی در قبال شارع مقدس است. گرچه قاضی به عنوان فقیه آگاه به مسائل فقهی و قضائی نسبت به دیگران در امر قضائی محقّ و مقدّم است اما او در این رسیدگی قضائی در پیشگاه خالق منّان مکلّف و مسئول است. دادرسی برای فصل خصومت بین اصحاب دعوی بر اساس ایمان (سوگندها) و بیّنات (گواهان) و سایر ادلّه استوار است. آنچه در این کتاب مد نظر است و تمام یادآوریهای دیگر را میتوان به عنوان مقدّمۀ آن مورد ارزیابی قرار داده ایم، این است که آیا زنان نیز میتوانند مانند مردان در محاکم قضاییِ حکومتِ اسلامی، قضاوت کنند.
در فقه اهل سنت، در کنار ویژگی های قاضی که شامل عقل، بلوغ، علم و .... است، ذکوریت را قرار داده اند. در فقه شیعه، شیخ طوسی نخستین کسی بود که ذکوریت را شرط لازم برای قاضی دانست. پس از آن، این امر باعث شد که فقیهان دو گروه تقسیم شوند.
برخی از فقیهان ما تردیدی نکردهاند و به صورت قطع حکم داده اند که زنان حقِ قضاوت در محاکم قضایی را ندارند و کوشیدهاند دلیلی برای عدم جواز قضاوت زنان پیدا کنند و با استناد به شرط مرد بودن، قضاوت را تخصیص و تقیید به مرد کنند. آنها معتقدند که زن ها در امر قضاوت احساسی برخورد می کنند اما آقایان خیر.
در مقابل کسانی بودند که با اخلال در دلایل گروه اول و با استناد به قرآن و سنت قائل به جواز قضاوت زن شده اند. همانطور که زنان می توانند در سایر مشاغل جدای از احساسی بودن از جمله پزشکی، مهندسی موفق باشند، قطعا می توانند در شغل قضاوت هم موفق باشند و ذکوریت هیچ مانعی برای پیشرفت زنان در امر قضاوت نیست. انسان به گونه ای آفریده شده است که می تواند احساس خود را کنترل کند. زن هم از این امر مستثنی نیست. او به راحتی می تواند احساس خود را در زمان قضاوت و یا هر شغل دیگری کنترل کند و از طریق عقل، منطق و دلایل موجه در کار خود موفق باشد. همانطور که امروزه شاهد زنان قاضی هستیم که سوای احساسات، توانسته اند در امر قضاوت موفق باشند و خیلی بهتر از آقایان انجام وظیفه کنند. بنابراین زنان هم می توانند در کنار مردان به شغل قضاوت بپردازند و از مزایای آن بهره مند گردند.