آخرین نبرد بزرگ اروپایی در جنگ جهانی دوم نبرد برلین بود که سرانجام در ۲ مه ۱۹۴۵ به سقوط پایتخت رایش سوم انجامید. از برلین جز ویرانهای باقی نمانده بود و بازماندگان شهر که عمدتا زنان و سالمندان و کودکان بودند در وضعیتی آخرزمانی روزگار میگذراندند. غذای بخور و نمیری گیرشان میآمد و در بقایای بناهای ویران روزگار میگذراندند. در این گیر و دار بود که سربازان شوروی شهر را اشغال کردند و بر مصائب آوارشده بر جسم و جان بازماندگان صدچندان افزودند. روسها در هشت هفتهای که شهر را در اشغال خود داشتند تمام خشم و شهوت انباشته در وجودشان را بر بازماندگان شکست تحمیل کردند. در این میان زنی که خود در معرض تعرضات مکرر بود، در آپارتمانی نیمهمخروبه در کنار چند نفر دیگر، پنهانی یادداشتهای روزانه خود را نوشت و مصائب آن روزها را با صراحت و شفافیتی کمنظیر و رمانگونه ثبت کرد. توصیف روابط پیچیده میان نظامیان روس و بازماندگان مصیبتزده، تعرضات گروهی به زنان، کار سخت و طاقتشکن در ازای دریافت آذوقه کوپنی... «زنی در برلین» برای درک زندگی و جنگ کتابی ضروری است.
این کتاب از همه نظر عالیه.جدای از داستان غم انگیز جنگ، چقدر خوب و دلنشین خونده شده و انتخابهای بجای موسیقی در بخشهای مختلف کتاب رو دو چندان شنیدنی کرده.ممنون بخاطر کار بسیار خوبتون.