ماجرای پیدایش، رشد و گسترش اندیشۀ برقراری نظم و ثبات در روابط میان ملتها و قدرتهای حاکم، و التزام به رعایت قانون مبتنی بر انصاف و عدالت را نویسندۀ این کتاب مورد بحث و مداقه قرار داده است. وی برخلاف بسیاری از نویسندگان تاریخ حقوق بینالملل، نقطه عزیمت خود را از ایام باستان و تمدنهای کهن شرق آغاز میکند و نشان میدهد که چگونه کوشش برای تنظیم روابط بازرگانی و دیپلماتیک به دشواری شروع گشته و تا چه اندازه با توفیق و شکست همراه بوده است. "استفان سی. نف"، به تفصیل روابط بسیار پیشرفته در میان ایالات چین را بررسی میکند. روابطی که در چندین هزار سال قبل حتی از ترتیبات کنونی، به طور مثال در ارتباط با سلوک جنگ و رفتار با اسیران جنگی، مترقیتر بوده است. سپس به عرف باستانی در هند و بینالنهرین و روابط مستمر ایران با یونان و روم میپردازد. اگر چه وی نیز مانند بقیه اصرار دارد که حقوق بینالملل ساخته و پرداختۀ دولتهای اروپایی است، اما بر رفتار وحشیانه و غیرانسانی اروپاییان با مردم مستعمرات چشم نمیبندد و به طور مکرر به آن اشاره میکند. خلاصه اینکه داستان قوام یافتن حقوق بینالملل مملو از شگفتیها و عبرتآموزیها است.
اینکه ما در این سرزمین تاریخی و با تمدنی درخشان تا چه اندازه در توسعۀ حقوق بینالملل دخالت و مشارکت داشتهایم، چندان معلوم و آشکار نیست و جای آن دارد که پژوهشی تاریخی و اجتماعی در این باب انجام گیرد. به سخن "سرپرسی سایکس" در کتاب تاریخ ایران جلد نخست: "این فقط در دورۀ حاضر است که اعتراف به این امر شده که یونان تمدن خود را از کرت، از لیدیه، از ایران و بالاخره از مصر گرفته است." در جایی که بعد از هزاران سال، حقوق بینالملل صرفا در چندین دهۀ اخیر توانسته است به آن درجه از رشد نائل آید که حقوق بشر را مورد حمایت قرار دهد، کوروش هخامنشی اولین مجموعه حقوق بشر و آزادی مذهب تمامی اقوام در پادشاهی بزرگ ایران را چند قرن قبل از میلاد مسیح به رسمیت شناخت. هرودوت یادآوری میکند که در قرن ششم قبل از میلاد در ساردیس اربابان ایرانی به حکمرانان یونانی دستور دادند که به جای توسل به زور اختلافات خود را از طریق داوری فیصله دهند. اما نویسندگان تاریخ حقوق بینالملل این سوابق را نادیده میانگارند.
اکتشافات باستانشناسی و مطالعات جدید نشان میدهد که تا چه حد دقت و ظرافت در ترتیبات مربوط به مناسبات بازرگانی میان تمدنهای کهن رایج بوده است. در معاهدات صلح بین کشورهای متخاصم همیشه مقرراتی جهت تسهیل و رونق تجارت گنجانده میشده است. در روابط طولانی ایران و روم تداوم اشتغال به تجارت دیرین ذکر گردیده است. به طور نمونه صلح میان دو کشور در ۲۹۸ میلادی، قریب چهل سال دوام یافت و موجب رونق بازرگانی شد.
نویسنده در شرح چگونی به وجود آمدن حقوق بینالملل مدعی است که نمونههای رفتار میان دولت - شهرهای یونان و سپس ایالات و شاهزادهنشینهای روم نطفۀ این حقوق را به وجود آورد که رفتار متعادل و قابل پیشبینی را میان مردم یونان یا روم با خارجیها بنیاد نهاد. طی قرون بعد بر اثر نفوذ تفکر مسیحی و اندیشۀ قدیمیتر یونانی که جلوهاش را در حقوق طبیعی باید یافت، حقوق بینالملل تکوین پیدا کرد. حقوق بینالملل ساختۀ اروپا تنها متوجه منافع خود بود و خارجیها را بربر میدانست. به موجب نظر ارسطو، بربرها برای آن خلق شده بودند که برده و در خدمت اربابان یونانی باشند.
استفان نف بر آن است که با قدرت گرفتن اروپا و بهویژه طی دوران استعمار از قرن پانزدهم به بعد حقوق بینالملل به نحوی تفسیر و تعبیر میشد که منافع دولتهای استعمارگر را تامین نماید و در این مسیر صد البته دم و دستگاه پاپ و کلیسا همراهی شدید داشتند. نباید فراموش کرد که فتوای پاپها یا جانشینان حضرت مسیح علیه السلام، مردم را به جنگ با مسلمانان تشویق و تهییج میکرد و مهر تایید بر کشتار و قتل عام مردم بومی قارۀ آمریکا مینهاد. بدین بهانه که باید سرخپوستان وحشی را با عطوفت دیانت مسیحی آشنا ساخت. بگذریم که تاریخ بعداً نشان داد، بومیان آمریکا نه تنها وحشی نبودند، بلکه تمدن پیشرفتهای نیز داشتند. در واقع این استعمارگران بودند که با سلاح آتشین به جان مردم بومی افتادند و با حرص بیپایان خود برای کسب زر، غنایم و تصرف سرزمینهای بومیان در کشتار و تخریب بیداد نمودند. استعمار اروپایی در واقع چیزی جز وحشیگری لجام گسیخته نبود.
تاریخ رخنه و نفوذ قدرتهای استعماری به آسیا و از جمله ایران طبق روش معمول با ورود تجار و تکریم و تجلیل از دولت صفوی آغاز گردید. زمانی که قدرت نظامی و سیاسی ایران در اوج بود، دولتهای بزرگ در طلب کسب دوستی این کشور بودند، ولی با بروز ضعف در ارکان دولت، اروپاییان کاپیتولاسیون را تحمیل نمودند و در پی آن مداخلات بیحد و حصر در امور کشور پیش آمد. زیان ایران و بسیاری دیگر از کشورهای آسیایی و آفریقایی از این طمعورزیهای استعمارگران اروپایی در پرتو حقوق بینالملل کم نبوده است که شرح آن مثنوی هفتاد من کاغذ شود. فیلیپ ساندز استاد انگلیسی حقوق بینالملل در کتاب دنیای بیقانون (ترجمۀ فارسی از انتشارات وزارت امور خارجه) نشان میدهد که چگونه دو قدرت بزرگ آمریکا و انگلیس در توسعه و تدوین حقوق بینالملل بهویژه طی قرن اخیر کوشیدهاند، اما شگفت اینکه هرگاه منافعشان اقتضا کرده در نقض آن نیز کوتاهی نکردهاند. رامسفلد، وزیر دفاع دولت جورج بوش در هنگامۀ جنگ با افغانستان و عراق به مسخره میگفت، حقوق بینالملل یعنی چی؟ مصالح و منافع آمریکا شیوۀ رفتار و سیاست کشور را تعیین میکند و نه حقوق بینالملل. چرا؟ برای اینکه، آمریکا تفتهای جدا بافته و استثنایی است. مسئولان آن کشور آشکارا میگویند که منافع آمریکا در سیاست جاری و بینالمللیشان اولویت دارد. البته این ویژگی قدرت است که حقوق را ابزاری بر وفق مراد میسازد. تاریخ از این نمونه بسیار داشته است. از جمله قدرتهای استعمارگر اروپایی از سدۀ چهاردهم میلادی به بعد حق را پایمال مطامع خویش ساختند. اندرزهای مسیح و قواعد حقوق را به سخره گرفتند.
تردیدی نیست که وجود قانون بهتر از نبود آن است. اما قانون باید آن باشد که حقوق همه را اعم از قوی و ضعیف به نحوی برابر محترم بشمارد. قانونی که به قدرتمند امکان و حق زورگویی بدهد دیگر شأن حقوقی ندارد. وقتی سازمان ملل متحد عاجز است که در برابر نقض مقررات از سوی قدرتهای بزرگ واکنش نشان دهد، دیگر چه توقعی میتوان داشت از کسانی که هم اکنون در تبلیغات انتخاباتی خود میگویند که برای مصلحت و حفظ منافع میتوان حقوق بینالملل را نقض کرد. خلاصه اینکه حقوق بینالملل خوب است چنانچه بدون تبعیض اِعمال گردد و گرنه به گفتۀ "جِد روبنفلد: "برای کشورهای بزرگ و قدرتمند حقوق بینالملل به مثابۀ مزاحم دیده میشود."
به هر حال داستان شیرین و تلخ پیدایش و نمو و بالندگی حقوق بینالملل را استفان نف به زبانی ساده و دور از دشواری اصطلاحات فنی حقوق به شرح درآورده است که مطالعۀ آن برای دانشجویان و علاقهمندان مسائل بینالمللی جذاب خواهد بود. ضمناً در نظر آوریم که مردم ایران طی قرون نوزدهم و بیستم و همچنین در این پانزده سالۀ قرن بیست و یکم همیشه درگیر با مسائل بینالمللی بودهاند که ارتباط مستقیمی با حقوق بینالملل داشته است. دست کم تاکنون در چهار مورد ما طرف دعاوی مطروحه در دیوان بینالمللی دادگستری بودهایم: قضیۀ ملی شدن نفت؛ ماجرای گروگانها؛ شکایت ایران علیه آمریکا به خاطر سرنگون ساختن هواپیمای مسافربری؛ دعوای ایران علیه آمریکا به خاطر حمله به سکوهای نفتی ایران در خلیج فارس. در همۀ این چالشهای حقوقی بینالمللی ما ناگزیر شدیم تا از خدمات حقوقدانان خارجی استفاده کنیم که البته ضروری و مفید بود.
گذشته از این، دامنۀ مطالب و مسائل مربوط به حقوق بینالملل آنقدر گسترش یافته است که بنابه ضربالمثل معروف از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را شامل میشود. از مناسبات اقتصادی بینالمللی گرفته تا حفظ محیط زیست، از حقوق بشر گرفته تا حقوق ماورای جو، موضوعات مربوط به آوارگان، فقرزدایی، قاچاق، تروریسم و حمایت از زنان و کودکان و اقلیتها و همه در حیطۀ کار حقوق بینالملل قرار دارند. خوشبختانه تعداد دانشکدههای حقوق در ایران و دانشجویانش افزایش شگفتانگیزی را نشان میدهد و امید است که متفکران و اندیشمندان برجستهای از ایران به جامعۀ حقوقی دنیا راه یابند و در پیشبرد و توسعۀ حقوق بینالملل بکوشند تا میدان در انحصار گروه خاصی از کشورها نباشد و شمیم تمدن و روح ایرانی نیز به فضای بینالمللی حقوقی راه یابد که بنی آدم را اعضای یک پیکر میداند.