بدون چارچوبی قدرتمند مانند آنچه برای علوم داریم، نمیتوانیم برای حرکت پیوسته در فرآیند خلاقیت مهارتهایمان را رشد دهیم.
کتاب "قوانین خلاقیت" در پاسخ نقشهی راهی فراهم میآورد تا ما را از الهامبخشی به اجرا کردن ببرد. این نقشهی راه چرخهی ابتکار نام دارد و شامل چهار مرحله میشود:
تخیل: در رویا دیدن چیزهایی که وجود خارجی ندارند،
خلاقیت: به کارگیری تخیل برای رسیدگی به یک چالش،
نوآوری: به کارگیری خلاقیت برای ارائهی راه حلی منحصربفرد،
کارآفرینی: به کارگیری نوآوری برای بزرگ کردن ایدهها.
چرخهی ابتکار، چرخهای پاک است. شما با درگیر شدن در اطرافتان شروع میکنید تا نقاط درد را تشخیص دهید، سپس فقط با اندکی انگیزه دست به آزمایش میزنید تا راه حل ارائه دهید. پس از آن فراتر میروید و به شکلی پویا چشماندازتان را تغییر میدهید و چیزی کاملاً مبتکرانه ارائه میکنید. و سرانجام به دیگرام الهام میبخشید تا در بزرگ کردن ایدهتان به شما کمک کنند. وقتی مردم از ماجرای ایدهی شما آگاه میشوند، از آن الهام میگیرند و از این رو این چرخه با تخیل، خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی بیشتری ادامه مییابد.
کارآفرینی تنها راهاندازی شرکتها نیست؛ بلکه راهاندازی هرچیزی است. کارآفرینی با ساختن دانش، مهارت و نگرشهایی که لازم است تا مشکلها را فرصت ببینیم و شیوهی بهکارگیری منابع به منظور به بار نشاندن ایدهها سر و کار دارد. این امر به همان اندازهای که به آنهایی که یک گروه موسیقی راک تشکیل میدهند یا برای سفر دور دنیا برنامه ریزی میکنند مربوط است به آنهایی که در حال راه اندازی یک شرکت جدید هستند نیز ارتباط پیدا میکند.
کارآفرینهای موفق دریافتهاند که نمیتوانند به تنهایی در انجام دادن هرچیزی موفق شوند. پس مجبورند به دیگران الهام ببخشند تا به تیم آنها ملحق شوند، رویای آنها را بخرند و از محصول آنها استفاده کنند. این امر چرخهی ابتکار را از نو شروع میکند، چون کارآفرینها به تخیل دیگران الهام بخشیدهاند.
در پایان هر بخش از این کتاب، پروژههایی را پیشنهاد میکنم که میتوانید با انجام دادن آنها مفاهیم را تقویت کنید. این پروژهها بخش مهمی از تجربه هستند: آنها اولین مرحله برای حرکت کردن از ایده به سمت عمل را مهیا میکنند. برخی از آنها به چند دقیقه تفکر شخصی نیاز دارند، و برای برخی دیگر لازم است کتاب را زمین بگذارید و کار خاصی انجام دهید.