انسانها از همان جوامع اولیه با مسئلهای به نام «دین» ارتباط داشتهاند. بر اساس کتابهای آسمانی نخستین انسانها یعنی حضرت آدم(ع) و حوا، با دین ارتباط داشتهاند و حضرت آدم خود نخستین پیغمبر و خلیفه و حجت خدا روی زمین بوده است. وقتی حضرت آدم به زمین هبوط کرد، برای ادامهی زندگی خود نیاز به دستورالعملهایی داشت. متونی غیر از کتب آسمانی و متون دینی هم به ارتباط میان دین و انسانهای نخستین اشاره کردهاند و اصولاً انسان بدون توجه و پرستش یک قدرت برتر نمیتواند به آرامش در حیات برسد.
مرحوم علامه طباطبایی در کتاب «آموزش دین یا تعالیم اسلام» دین را اینگونه تعریف کرده است: «دین شامل یک سلسله باورداشتها و قوانین و دستورهای عملی و اخلاقی است که پیامبران از طرف خداوند برای راهنمایی و هدایت بشر آوردهاند.» از این تعریف میتوان آموزههای بسیاری را دریافت کرد. نخست اینکه خداوند هیچگاه انسانها را در زمین به حال خود رها نمیکند. هرچند که او را آزاد گذاشته تا هر روشی را که خود میپسندند، «اختیار» کند، اما هیچگاه زمین را از حجت خود خالی نگذاشته و نمیگذارد و دیگر اینکه حق تبارک و تعالی راههای مناسب را برای سعادت بشر پیشنهاد میکند. راهها و روشهایی که عقل بشری هم آن را تأیید میکند.
بنابراین دین برنامهای الوهی است برای شناختن خدا و نزدیک شدن به او و رسیدن انسان به سعادت و خوشبختی در هر دو جهان. خوشبختی هر دو جهان در امتداد همدیگر است. یعنی ابتدا انسان در این جهان باید خوشبخت شود تا به خوشبختی آن جهانی هم برسد. خوشبختی در این جهان مقدمه خوشبختی در آن جهان است، به شرطی که این خوشبختی از راههایی به دست برسد که «از طرف خدا» پیشنهاد میشود. پس متوجه میشویم که دین تنها وسیله نیایش و ستایش خدا نیست، بلکه برای کلیهی امور فردی و اجتماعی انسان است و برای این بخش از زندگی انسان هم دستورالعملهای جامع و مقررات خاصی دارد. پس هدایت بشر در ساختاری به نام «اجتماع» صورت میگیرد.
از تعریف علامه طباطبایی نکته دیگری هم استخراج میشود و آن «جاودانگی انسان» است. به زعم علامه، حیات انسانی، حیاتی است جاودانی که با مرگ قطع نمیشود و به پایان نمیرسد. بنابراین انسان باید روشی را در زندگی اتخاذ کند که هم برای این جهان فانی مفید باشد و هم برای سرای جاویدان و باقی. انسان باید راهی را برود که وی را به سرمنزل سعادت دنیا و آخرت به صورت توأمان برساند. این روش همان است که قرآن آن را دین مینامد و این روش همان روشی است که از نیروی عمومی و اقتضای کلی دستگاه آفرینش الهام و سرچشمه میگیرد.
پس همهی دستورات الهی برای سعادت بشر است که در دورههای مختلف تاریخ بشری به سوی انسان فرستاده شده و در هر دوره نیز تجدید شدند تا اینکه انسان به درجهای رسید که توانایی حفظ و نگهداری این دستورات را داشت. بنابراین کاملترین دستورات از طرف خدا در زمان آخرین پیغمبر که پیغمبر مکرم اسلام(ص) باشد به زمینیان عرضه شد و البته که تعالیم پیشین هم که توسط دیگر پیامبران عرضه شده بود نیز از جمله حقیقتهایی بود از طرف خدا.
و اما این کتاب...
شرحی است مختصر بر چند آیین مهم جهان که به صورت داستانی - تحقیقی بیان شده است. تحولات شرق و غرب تا حد زیادی به این ادیان وابسته بوده و هست. به همین خاطر در فصل ادیان شرقی آیینهای هندو و بودا بررسی شدهاند و پس از آن ادیان زرتشت، یهود، مسیحیت و اسلام که بیشتر در غرب نفوذ کردهاند، مورد مطالعه قرار گرفته است. پایان بخش کتاب نیز فصلی است کوتاه در مورد نظرات اسلام راجع به دیگر ادیان.