در دستگاه نظری تفسیری پرگمتیستی واقعیت اجتماعی و جامعه ای به مثابه کنش پیوسته در ویژگی نظم و تاریخ و در سه شیوه اسلوب های دیالکتیکی: ۱- اسلوب دیالکتیکی تکمیلی، ۲- اسلوب دیالکتیکی قطبی، ۳- اسلوب دیالیکتیکی فاصله، مطالعه می شود. قواعد دیالکتیک فاصله و با پیکربندی تضاد مثبت، لازمه توسعه منطقی و دموکراتیک کردن جامعه است و تنها از طریق کنشگری درس اتحادیه ها، سندیکاها و چانه زنی صنفی و سیاسی در جامعه ای پرهمیار و با همت و کوشش آگاهانه نسل های جوان تر ممکن می شود، همان گونه که در برخی جوامع صنعتی، کشورهای اسکادیناوی، جنبش های اجتماعی رهایی بخش، انجمن های مردمی، خیریه ای و نهادهای سندیکالیسم پرگمتیستی در کشورهای بزرگ صنعتی جهان در حال شکل گیری و توسعه هستند.
جامعه تاریخی آدمی شاهد تجربه کم همیاری در دو سنخ جوامع درون / برون ساخت الیگار شیک و فدراتیو و با دو شاخص مهم: ۱- انحصار وسائط و راه های تولیدی و ۲- ویژگی انحصار ساز و کارهای فرصت های زندگی، به دوطبقه فرادست و فرو دست به نسبت داشتن وسائط و راه های تولیدی تقسیم شده و با سه ویژگی مهم رودر رو می شوند: ۱- مالکیت تولیدی اموالی که مدیریت و کارکرد آن نیاز به استخدام نیروی کار دارد. ۲- قدرت اجتماعی که روابط تولیدی مورد نظر فرادستان در فرهنگ روساختی را تنظیم می کند. ۳- برنامه ریزی و مدیریتی که اهداف اجتماعی را بر میزان حفظ و گسترش مالکیت طبقه فرادست رشد می دهد. شاخص های (منش، معرفت و اخلاق طبقاتی)، (تعلق، مهاجرت و خرید طبقاتی) و (هراس طبقاتی) نمئنه هایی از مفاهیم تحلیلی در شرح قشربندی دستگاه نظری تفسیری پرگمتیستی است.