جامعه شناسی «پیشرفت» در ادامه مباحث توسعه، مبتنی بر اوضاع سرزمینی کشور ایران، متناسب با فرهنگ و میراث، اقلیم، جغرافیا، تاریخ، اقتصاد و وضع اجتماعی کشور در پی ایجاد جامعهای است که هندسه فکری و معرفتی خود را بر پیوستگیِ «دین و دنیا»، توامانیِ «عقل و وحی»، یکپارچگیِ «ایمان، علم و عمل» و درهم تنیدگیِ «دین و سیاست» و «فرد و اجتماع» استوار کرده است. مطالعات موجود توسعه در مجامع علمی، به دلیل تسلط گفتمان رایج و فراگیر توسعه (Development)، از یک سو در چالش با بنیادها و مظاهر فکری و سیاسیِ گفتمانهایی قرار گرفته است که «بسیط وار» و «توهم گونه» دقایق گفتمانی خود را بر جداییِ دنیا از دین، عقلانیت از وحی، و تفکیک علم و عمل از ایمان، و دیانت از سیاست، و فرد از جامعه پایه ریزی کرده است و در عمل و نظر برآن پای فشرده است و از دیگر سو، در پی تبیین و تکوین «طرح نو»ی از زندگی و حیات سعادتمند فردی و اجتماعی، دست به «نظام سازی» و «جامعه پردازی» زده است. در چهار دهه گذشته، علی رغم اینکه از یک سو صیانت از اصل انقلاب و دستاوردهایِ در معرضِ چالش و تهدید آن از دغدغههای اصلی بوده است، و از دیگر سو، نمونه تجربه شدهای از گفتمان انقلاب اسلامی در زمان معاصر در دسترس نبوده و بیش از یک هزار سال نیز با الگوهای کلاسیک خود در عصر پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) فاصله زمانی وجود داشته است، اما گامهای بلندی برای تحقق «طرح نو»ی انقلاب اسلامی برداشته شده است، که ابتنای ساخت سیاسی بر مدل «جمهوری اسلامی» و تدوین «قانون اساسی» مبتنی بر نظم مدنیِ دلخواه اسلام از مهمترین آنهاست. با این حال، دهه چهارم که دهۀ گفتمان پیشرفت و عدالتِ توامان است را به سبب برخی فرصتهای مهم باید دوره «جهش انقلاب» در نظام سازی و جامعه پردازی و تکوین «طرح نو»ی خود دانست که تدوین «الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت» از مهمترین آنها در این راستاست، که در این هنگامه با مطالبۀ رهبر معظم انقلاب به دغدغه نخبگان فکری، علمی و سیاسی تبدیل شده است. اگر چه از ابتدای انقلاب ضرورت تدوین الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت به دلیل ماهیت متفاوت انقلاب اسلامی با گفتمانهای دیگر احساس می شد، اما به دلیل مفقود بودن برخی زمینهها و بسترهای لازم، با پاسخی درخور روبرو نگردید و تا کنون نیز به تاخیر افتاده است.