مبانی نظری مفاهیم
الف) نظام فرهنگی: یک نظام مجرد، سازمانیافته، فکری و غیر مادی است که لازم است آن را از رفتار و رسوم تجربی مجزا کرد. (اسمیت،۱:۱۳۸۳) نظام فرهنگی واسطه و عامل اتصال میان مجموعه عناصر و نمادها، ساختاربند و تنظیمکنندهی روابط و تعیینکنندهی جهتگیریها است. نظام فرهنگی به کنشگران اجتماعی امکان میدهد تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و کنشهای خود را هماهنگ سازند. (پارسونز، ۳۵:۱۹۵۱)
ب) گفتمان از منظر مطالعات فرهنگی: از دیدگاه مطالعات فرهنگی، گفتمان سه مفهوم را میرساند؛ مفهوم ابتدایی هنر، گفتن و نوشتن است. مفهوم دوم، گفتمان را واژهای میداند که تجسم دانش و معلومات است و همچنین مجموعهای از آداب و رسوم و آیینهایی است که به مردم شیوهی ارتباط درست و مکالمات مؤثر و صحیح را با استفاده از ذخایر فرهنگی میآموزد. رویکرد سوم، برداشتی از گفتمان است که در دههی ۷۰ و ۸۰ میلادی مورد توجه قرار گرفت که شهرت و گسترش و نفوذ آن بیش از همه مدیون میشل فوکو است. او گفتمان فرهنگی را زنجیرهی ارتباطی میدانست که از طریق دانش و قدرت میتوان از تداخل میان آنها پرده برداشت. به اعتقاد میشل فوکو از قرن هجدهم به بعد، فرهنگﹾ نیروی دنیوی پیدا کرد که مهمترین ویژگی آن جایگرفتن اقتدار در گفتمان است. او در ادامه میافزاید، تجسم و منشأ قدرت که در دوران رنسانس در هستی (سوبژکتیو) خداوند متجلی بود، در سدهی نوزدهم به ساختارهای (ابژکتیو) گفتمان منتقل شد. (یورگنسن و فیلیپس،۹۰:۱۳۹۳)
-قسمتی از متن کتاب-